پیک افتخار 17 - هم سرایان غزل عشق صفحه 10

صفحه 10

صورتش خودنمایی می کرد. لحن تندی هم به خود گرفت.

از خانه بیرون رفت، ولی شب که به خانه بازگشت با روحیه خوش و متبسم گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.»

می گفت که نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند.(1)

چهاردهمی

یک شب قبل از عملیات «والفجر4» بود. در یکی از خانه های سازمانی پادگان «الله اکبر» اسلام آباد بودیم. به خانه که آمد، کاغذی را به من نشان داد. سیزده نفری می شدند، اسامی همسنگرانش را نوشته بود، اما جلوی شماره چهارده را خالی گذاشته بود.

گفتم: «اینا چیه؟»

گفت: «لیست شهداست.»


1- همسر شهد اسماعیل دقایقی
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه