- اشاره 1
- قولش قول بود! 2
- در هوای بارانی 3
- مفقود الاثر 4
- راضی باش! 6
- داماد خدا 6
- ذبیح الله 7
- اختلاف 9
- چهاردهمی 10
- میثم 12
- استفاده از فرصت 15
- اجر تلاش 16
- مدل جبهه ای 17
- شدت خستگی 18
- بهانه گیری 19
- جراحی 20
- مطب دکتر 21
- پدر احساساتی 22
- ازدواج به خاطر خدا 26
- زندگی در جاهای مختلف 27
- کفش 29
- کربلا کجاست؟ 30
- مثل همه مردم 31
- آرزو 32
- صف 33
- راز سلامتی 35
- جبهه واجب تر است 36
- انگشتر عقیق 37
- نذر 40
صورتش خودنمایی می کرد. لحن تندی هم به خود گرفت.
از خانه بیرون رفت، ولی شب که به خانه بازگشت با روحیه خوش و متبسم گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.»
می گفت که نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند.(1)
چهاردهمی
یک شب قبل از عملیات «والفجر4» بود. در یکی از خانه های سازمانی پادگان «الله اکبر» اسلام آباد بودیم. به خانه که آمد، کاغذی را به من نشان داد. سیزده نفری می شدند، اسامی همسنگرانش را نوشته بود، اما جلوی شماره چهارده را خالی گذاشته بود.
گفتم: «اینا چیه؟»
گفت: «لیست شهداست.»
1- همسر شهد اسماعیل دقایقی