- اشاره 1
- قولش قول بود! 2
- در هوای بارانی 3
- مفقود الاثر 4
- راضی باش! 6
- داماد خدا 6
- ذبیح الله 7
- اختلاف 9
- چهاردهمی 10
- میثم 12
- استفاده از فرصت 15
- اجر تلاش 16
- مدل جبهه ای 17
- شدت خستگی 18
- بهانه گیری 19
- جراحی 20
- مطب دکتر 21
- پدر احساساتی 22
- ازدواج به خاطر خدا 26
- زندگی در جاهای مختلف 27
- کفش 29
- کربلا کجاست؟ 30
- مثل همه مردم 31
- آرزو 32
- صف 33
- راز سلامتی 35
- جبهه واجب تر است 36
- انگشتر عقیق 37
- نذر 40
مراسم ازدواج ما در حضور آیت الله مدنی و تعدادی از برادران پاسدار برگزار شد. نمی دانم این چه رازی است که همه ی پاسداران این مراسم و داماد مجلس و آیت الله مدنی همه به فیض شهادت نایل شدند.(1)
نذر
هرگز فکر نمی کردم روزی این طور به خانه ی بخت بروم، اما این گونه رفتن خواسته ی هر دوی ما بود. نه آرایشگاهی، نه لباس خاصی، همین طور با یک چادر سفید و لباس معمولی. وارد اتاق می شود و سلام می کند. چند لحظه سکوت و بعد می گوید: چند بار به قرآن تفال زدم هر بار آیات آخر سوره فرقان آمد: «ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین...»
1- همسر شهید علی تجلایی