نقاش پاوه صفحه 18

صفحه 18

پاوه ی جنگ زده

آن روزها آب، برق و تلفن شهر قطع بود. مواد غذایی کمیاب و اجساد کشتهها زیاد بود؛ کنار خیابان افتاده بودند و نمیشد جمعشان کرد. فقط دو جا مانده بود. پاسگاه ژاندارمری غرب شهر و خانهی پاسداران در مرکز. پاسگاه ساختمانی محکم با دو برج بلند داشت و پایین کوه قرار داشت، طوریکه بر منطقه مسلط بود. بین پاسگاه و خانهی پاسداران جنگلی پر درخت بود. برای رسیدن به خانهی پاسداران باید از جنگل میگذشتند. جنگلی که پشت هر درختش ممکن بود یک مرد مسلح کمین کرده باشد. اهالی وحشتزده و بیپناه پاوه به خانهی پاسداران رفته بودند. فوزیهی شیردل تنها بهیار بیمارستان پاوه تیر خورده بود. ساعتها بود از درد ناله میکرد. مصیبت وقتی به اوج خودش رسید که یکی از هلیکوپترها را زدند؛ آمده بود مجروح

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه