- روز غفور 1
- فصل یک: نقاشی و والیبال 1
- هدیه ای برای فرماندار 4
- پاوه ی جنگ زده 18
- شمشیر دودم 20
- فصل دو: روستایی نزدیک پاوه 20
- تفنگ کالیبر پنجاه 24
- عیار متفاوت! 33
- سفر به پاوه 37
- پیکان مدل 60 40
- فصل سه: شخصی مسافرکش 40
- تهران بیمارستان بوعلی 45
- وظیفه ی فرشته 50
- هتل سمینار 54
- فصل چهار: اسکورت دشمن 59
- دشمن بامعرفت 59
- فرماندار ژیگولو 67
- محافظین داوطلب 77
- باینگان و صیاد 84
- پیغام شفاهی 89
- فصل پنج: زندگی کردن نیازی به اسلحه ندارد! 89
- بخشنامه ی مصلحتی 95
- مردی و مردانگی 111
- بلندی های مره سو 117
- نقاش پاوه 123
- فصل شش: فرمانداری با گرمکن ورزشی 123
- جاده ی مرگ 129
- تیپ ویژهی شهدا 138
- نوجوان عیالوار 144
- رونمایی تابلوی نقاشی غفور 149
سفر به پاوه
آن روزها آیتالله طالقانی در نماز جمعه وضعیت کردستان را چنین تشریح میکند:
- اینها عهدها و پیمانهایشان را سپر توطئههای خودشان میکنند و هیچ پایبند عهد و پیمان نیستند. کدام دولت، کدام منشاء اثر و کدام رهبری است که با خواستههای معقول و منطقی گروهی مخالفت کند؟
به حسب ظاهر چند مسئله را مطرح میکنند و میگویند، خواستههای ما این است، ولی در باطن چیست؟ همان مرامنامهی حزب دمکرات در ده، بیست سال قبل از انقلاب. در زمان حکومت پهلوی آن را تنظیم کرده بودند. یعنی همان تجزیه.
میآیند میگویند که میخواهیم در سرنوشت خودمان مختار باشیم.