صدام و رویای رهبری جهان عرب صفحه 166

صفحه 166

می نویسد: «در نیمه شب 8 آگوست پایان جنگ رسماً اعلام شد. تمام بغداد را نورانی کرده و میلیون ها نفر در خیابان ها جمع شده بودند. مردم یکدیگر را در آغوش می کشیدند و می بوسیدند و شادمانی می کردند. پرتره سازان و متخصصین تبلیغات صدام، در طول جنگ کاری کردند که افسانۀ پیروزی فرماندۀ کل قوا به چنان نقطه ای از تبلیغات برسد که برای هر کسی، صدام شخصیت جنگ شود؛ با پایان جنگ یک بار دیگر متخصصین رسانه ای، رئیس جمهور را به عنوان یک نخبۀ نظامی معرفی می کردند. تصاویری را به در و دیوار چسباندند که صدام را یک نابغۀ نظامی نشان می داد. در واقع جنگ در بن بست پایان یافت. نیروهای نظامی مان به همان مواضع سال 1980 بازگشتند. در حالی که جنگ برای این بود، تا صدام کنترل اروند رود را به دست بگیرد و چنان در خود بزرگ بینی فرو رفته بود که می خواست ثابت کند بزرگ ترین رهبر در سراسر جهان است. با این همه وقتی در اخبار، ستایش از لشکر باشکوه و قدرتمند عراق آغاز شد، همۀ ما حقیقت را می دانستیم.(یحیی و وندل،1384،170-167) چندی بعد صدام تحقق آرمان هایش را در حمله به کویت ارزیابی می کند. طرحی که نه تنها عراق را به ورطۀ شکستی دیگر می کشاند، بلکه جامعۀ جهانی را بر علیه این کشور تهییج می کند و کلیۀ امکانات اقتصادی و نظامی و اجتماعی عراق را به تباهی می کشاند. به هیچ روی قصد نداریم صدام را فردی دیوانه خطاب نماییم، بلکه این واقعیت مد نظر است که جاه طلبی های بی حد و مرز این رئیس جمهور که ناشی از ضربه های جبران ناشدۀ دوران زندگی اش بود، موجب گردید تا وی واقعیت های سیاسی منطقه و اهداف مورد نظر خود را نادیده بگیرد و دچار خطاهای تصمیم گیری در سیاست شود.

حقارت قرارداد1975 الجزایر

بدین ترتیب یکی از اهداف صدام برای حمله به ایران، جبران تحقیری بود که شخصاً در امضای قرارداد 1975 الجزایر متحمل شده بود. در سال 1975 به دنبال مشکلات داخلی که در جنگ با کردها برای دولت عراق به وجود آمده بود و حمایت شاه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه