- مقدمه 1
- اشاره 5
- اشاره 7
- مدل ها و راهکارها 7
- راست آزمایی 11
- پیشرفت به عنوان یک ضرورت 12
- امکان و امتناع 13
- امکان وقوعی 14
- آغاز توسعه 15
- اشاره 15
- عوامل انسانی 16
- عناصر هم افزایی 17
- تشخیص و اجرای توسعه 18
- درون زایی 19
- تجربه جنگ جهانی 20
- اشاره 22
- اشاره 24
- مسافرت به روسیه و عثمانی 25
- گزارش سفرنامه خسرو میرزا 26
- اصلاحات عثمانی و تأثیر آن 30
- نتایج و ثمره ها 31
- اشاره 36
- درباره فرانسه 37
- گزارش درباره معلولان 37
- درباره دیگر کشورها 38
- اشاره 41
- زندگی نامه 41
- درباره معلولان 42
- نتیجه گیری 43
- اشاره 45
- زندگی نامه سیف الملک 45
- دوره سفارت 46
- گزارش از معلولیت ها 47
- مدرسه لاظروف 51
- بررسی و تحلیل 52
- اشاره 53
- روزنامه خاطرات 53
- سفرنامه به فرنگستان 55
- اشاره 57
- مدنیت و نهادهای مدنی 57
- الگوسازی 58
- مشروطیت و معلولین 59
- اقتصاد و معیشت 60
- نقش پزشکی 61
- نخستین آشنایی ها 62
- دوره قاجاریه 63
- گزارش های نخستین 64
- نقش دارالفنون 65
- مجلس حفظ الصحه 66
- پیشرفت پزشکی جدید 67
- اشاره 69
- اشاره 71
- چرایی عدم اهتمام به معلولین 72
- دوره باستان 74
- دوره جدید 76
- اشاره 78
- تغییر جامعه معلولین با آموزش 78
- بررسی و تحلیل 81
- اشاره 85
- مشارکت روحانیون در آموزش و پیشرفت معلولین 85
- گسترش آموزش در مدینه 89
- توسعه در شام 90
- تجزیه و تحلیل 91
- اشاره 97
- اشاره 99
- رویکرد و رقابت دینی 99
- مدیریت کارآمد 100
- ضرورت تشکیلات 101
- تعیین خط مشی 103
- مراکز چند منظوره و ارزیابی 107
- ثُبات قدم 108
- خط مشی مخرب 109
- همکاری متقابل 110
- اقدامات تکراری و موازی 113
- اشاره 113
- حمایت و پشتوانه اجتماعی 114
- تبعیض و نابرابری 116
- پاسخگویی به مردم 116
- منفعت گرایی، گروه گرایی و حقیقت گرایی 118
- وابستگی یا تکدی گری 122
- ناتوان سازی یا تواناسازی 126
- فرهنگ خودگردانی و استقلال 127
- رانت معلولیت 129
- دیگر عوامل کارآیی 131
- خلاصه و نتیجه گیری 133
- اشاره 134
- اشاره 136
- وضعیت کمی ناشنوایان 137
- گذار از مراحل تاریخی 138
- فرهنگ و مدنیت 140
- تلاش های نخبگان 142
- نهاد آموزش و پرورش 144
- ارتباطات 146
- تأمین اجتماعی 147
- رسانه ها 148
- مؤسسه ها و نهادها 149
- حقوق اساسی و اجتماعی 150
- اشاره 154
- آموزشگاه کر و لال های باغچه بان (تأسیس 1312ش) 155
- آموزشگاه استثنایی تبریز (دولتی) (تأسیس 1337) 159
- مدرسه و هنرستان نظام مافی (تأسیس 1343) 160
- دبستان باغچه بان شماره (2) (تأسیس 1357) 162
- آموزشگاه نیمروز (تأسیس 1344) 162
- اشاره 166
- مرکز آموزش حرفهای یوسف آباد شماره (1) 166
- آموزشگاه حرفه ای شماره (2) 168
- اشاره 169
- غرفه ناشنوایان 169
- کارگاه حمایت شده ناشنوایان تهران 170
- مرکز حرفه های ناشنوایان مشهد 170
- کلاس های سوادآموزی 171
- کارگاه حمایت شده ناشنوایان همدان 172
- کارگاه حمایت شده ناشنوایان یزد 172
- اشاره 174
- اشاره 176
- مسیر توانمندی و موفقیت 176
- گفت وگو 177
- انتقال دانش و تجربه 177
- بانک اطلاعات و اطلاع رسانی 178
- اشاره 180
- جبار باغچه بان 180
- شیخ زین الدین آمدی نابینا 186
- افصح المتکلمین و مؤید الاسلام 194
چه روشی می توان به دست آورد و اثبات کرد؟
معمولاً در جلسات و نشست های خود معلولان، نیز در مصاحبه خبرنگاران با مسئولین سازمان بهزیستی، هر کس تلقی و نظر خود را می گوید. ولی درباره هر یک از این الگوها، تحقیق علمی نشده است. از این رو همواره دغدغه هایی در باب صحت این مدل ها مطرح است. برای مثال کسانی که نسبت به سازمان خوش بین هستند با انواع توجیهات خود را راضی نگه داشته اند: آنان می گویند مگر امکان دارد سازمان بزرگی مثل بهزیستی با این همه کارمند و کارشناس؛ با وجود نهادهای نظارتی مثل مجلس شورای اسلامی و غیره، سیر اشتباهی را طی کند؟ و نتیجه می گیرند چنین فرضی محال است.
اما کسانی که بدبین هستند، به عملکرد بهزیستی طی دهه های گذشته استناد کرده و می گویند، بهزیستی به رغم بزرگی اش راهش و مسیرش اشتباه است.
اما لازم است، فارغ از دیدگاه خوش بین و دیدگاه بدبین می خواهد به لحاظ علمی مسیر و راه صحیح را به دست آورد. یعنی با مراجعه به منابع علمی توسعه، مسیر رشد و پیشرفت معلولان را استخراج کند و در اختیار آنان قرار دهد.
پیشرفت به عنوان یک ضرورت
توسعه برای کل جامعه یک ضرورت حیاتی است؛ نیز توسعه برای خرده جوامع یا بخش های جامعه و حتی برای هر نهاد هم ضرورت دارد. زیرا فقدان توسعه یعنی عقب ماندگی؛ فقدان رفاه، معیشت، اشتغال و کسب و کار و درآمد مکفی. برعکس توسعه مرادف با دست یافتن به همه اینها است. چه در کل جامعه یا در تک تک نهادها یا در قشری از جامعه. بنابراین معلولین با توسعه به همه عناصر سودمند و ضروری می رسند و بدون توسعه، وضعیت لرزان و عقب مانده ای خواهند شد. وقتی می گوییم عدم توسعه مساوی با عدم رفاه و اشتغال و... است، منافات ندارد با اینکه عده ای یا درصدی از جامعه زندگی خوب داشته باشند و حتی در شرایطی اکثریت و گاه کل جامعه عناصری مثل رفاه و معیشت را داشته باشند. فرضاً با فروش نفت در شرایط بازار خوب و تقاضا بالا و خرج این پول در جامعه می توان همه را به زندگی مطلوب رساند.