ستارگان حرم: اختران حریم معصومه (س) - 32 صفحه 222

صفحه 222

به استقبال امام رفتیم. بعد از چند روز که امام در نجف اشرف مستقر شدند حاج آقا مصطفی پیام داد که مهر امام را برای آن که مورد سوء استفاده ساواک قرار نگیرد از قم به نجف اشرف ببرند. بعد از چند روز حاج آقای قرهی همراه رسولی محلاتی که به طور قاچاق از بصره به نجف آمده بودند مهر را برای امام آوردند. بعد از مدتی سید احمد با لباس مبدل به طور قاچاق در نجف اشرف به امام پیوست. از موقعی آقای قرهی در نجف مستقر شدند امام تمام اختیارات حتی خرید میوه و مواد غذایی را به ایشان داد و در تمام امور با ایشان مشورت می کرد، به طوری که حتی سید مصطفی و سید احمد هم دخالت چندانی نداشت که به دو نمونه جزئی اشاره می کنم:

مورد اول

یک روز امام، آقای قرهی را صدا زد و فرمود: بیا برو عبایی که در خدمت سید احمد باشد نه سید احمد در خدمت آن (کنایه از این که خیلی گران نباشد) برای احمد بخر. ایشان هم رفت از شیخ جعفر عبایی که عبا می فروخت یک عبای سه دیناری برای سید احمد خرید. البته عبای گران هم بود و امام اجازه نداده بود که عبای گران بخرد.

مورد دوم

امام لثه هایش درد می کرد، دندان پزشکی به نام عبدالصالح حکیم برای امام آوردند، ایشان گفتند: برای آقا گلابی خوبه، شخص دیگری رفت مقداری گلابی خرید برای امام آورد مرحوم قرهی فرمود: ببر آن را پس بده باید خود من بخرم آن آقا گلابی ها را پس برد و خود قرهی رفت برای امام گلابی خرید.

دیگر ویژگی مرحوم قرهی، علاقه شدید ایشان به سادات بود و احترام ویژه ای به آن ها داشت و جلوشان بلند می شد.

از دیگر ویژگی های آن مرحوم دقت بسیار شدید در مصرف بیت المال بود. یک روز به من گفت: شما فردا برو بغداد شارع سعدون فندق دیوان غرفه 201 شخصی از لبنان به نام علی محمد اسدپور آمده آن جا بدون این که بفهمد از طرف ما هستی پاکتی ازش بگیر و بیا دو دینار بابت کرایه به من داد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه