- مقدمه 1
- وداع رقیه(علیها السّلام) با پدر 7
- سجادۀ پدر در دستان رقیه(علیهاالسّلام) 10
- سن حضرت 13
- معنای نام رقیه 14
- شهادت حضرت رقیه(علیهاالسّلام) 34
- عنایات حضرت رقیه به اولاد سیدابراهیم 41
- جریان غسل حضرت رقیه(علیهاالسّلام) 44
- شفای دختر فلج به دست بابرکت حضرت رقیه(علیهاالسّلام) 51
- بیا با هم بازی کنیم 53
- آمدم که به تو آزاری نرسد 55
- یا مولاتی یا رقیّه أغیثینی 56
- اشاره 59
- تأکید مراجع و علما بر لزوم تکریم حضرت رقیه(علیهاالسّلام) 59
- پاسخ حضرت آیت الله مظاهری 60
- اثبات اینکه امام حسین(علیه السّلام) فرزندی به نام رقیه داشته 60
- اشاره 60
- نظر حضرت آیت الله العظمی تبریزی(رحمه الله) 61
- پاسخ حضرت آیت الله مبشر کاشانی 62
- نظر حضرت آیت الله شاهرودی 62
- نظر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی 62
- حضرت آیت الله علوی گرکانی 63
- درد کجاست؟ 71
- هدایتِ راهب مسیحی 73
- چرا از نام رقیه وحشت دارند؟ 75
- سرمایۀ بزرگ رقیه بنت الحسین(علیهاالسّلام) 84
- یوسف فروشی به چه کسی ضرر وارد کرد؟ 85
- رقیه(علیهاالسّلام)، امان و تعویذ از هر دروغی 87
- رقیه(علیهاالسّلام) عامل ترقی و رشد بشر 91
مقدس را شکافتند. دیدند بدن مقدس آن مخدره میان لحد قرار دارد، ولی کفن آن مخدره صحیح و سالم است و آب زیادی در میان لحد جمع شده. سید بدن مطهر و شریف را از لحد بیرون آورد و به مدت سه روز بر روی زانوی خود نگاه داشت و پیوسته گریه می کرد تا آنکه لحد آن جناب را از بنیاد تعمیر کردند و فقط اوقات نماز که می شد سید بدن مطهر را روی مکان لطیفی می گذاشت و بعد از فراغ دوباره بر زانوی خود نهاد تا آنکه تعمیر قبر مقدس و لحد مطهر به پایان رسید. سید بدن آن مخدره را دفن نمود و از اعجاز این خانم اینکه سید در طول این سه شبانه روز حاجتی به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد. سید هنگام دفن آن مخدره دعا کرد که خداوند پسری به او عطا نماید. این در حالی بود که نود سال از سنش می گذشت. پس دعایش مستجاب شد و خداوند پسری به او مرحمت نمود که نامش را مصطفی نهاد. بعد والی جریان را برای سلطان عبدالمجید نوشت. او هم تولیت زینبیه و مرقد مطهر حضرت رقیه(علیها السّلام) را و مرقد مقدس ام کلثوم و سکینه خاتون را به او واگذار نمود و هم اکنون هم جناب آقای حاج سیدعباس، پسر سیدمصطفی پسر سیدابراهیم متصدی تولیت این اماکن مقدسه و شریفه است و شاید این قضیه در حدود سال 1280 اتفاق افتاده باشد(1).
عنایات حضرت رقیه به اولاد سیدابراهیم
مرحوم سیدهادی خراسانی می نویسد:
شبی روی بام خانه خوابیده بودم. ناگهان مار خطرناکی دست یکی از بستگان ما را نیش زد. او را به دکتر رساندیم و مدتی به معالجه و درمان پرداختیم، ولی نتیجه ای نداد. سرانجام جوانی به نام سیدعبدالامیر
1- منتخب التواریخ، ج 5، ص 388