شناخت نامه حضرت خدیجه علیها السلام جلد 2 صفحه 229

برای خدیجه علیها السلام آشکار ساخت.

وقتی میسره، غلام خدیجه علیها السلام، ماجرای سفر تجاری و تدبیرهای خردمندانۀ محمّد امین(صلی الله علیه و آله) را برای خدیجه علیها السلام تعریف کرد، او بیشتر با شخصیّت محمّد(صلی الله علیه و آله) آشنا شد. آورده اند که سخنان میسره در بارۀ ویژگی های اخلاقی شایستۀ محمّد امین(صلی الله علیه و آله) چنان بر حضرت خدیجه علیها السلام تأثیر گذاشت که برای رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) پیام فرستاد نزد وی بیاید. وقتی محمّد(صلی الله علیه و آله) نزد خدیجه علیها السلام آمد، خدیجه علیها السلام به وی گفت: «ای پسر عمو! من به دلیل خویشاوندی، شخصیّت، امانت داری، خوش اخلاقی و راست گویی تو در میان قوم، به تو مشتاق و علاقه مند شده ام.» سپس از وی خواستگاری کرد.(1)

محمّد امین(صلی الله علیه و آله) به او فرمود: «لازم است در این باره با عموهایم مشورت کنم.»(2)

ازدواج محمّد امین صلی الله علیه و آله با خدیجه علیها السلام

آشکار است که پیشنهاد ازدواج، نخست از سوی خود خدیجه علیها السلام مطرح شده است. ابن هشام چنین می گوید: خدیجه علیها السلام، خود تمایل خویش را اظهار کرد و چنین گفت: «عموزاده، من به سبب خویشی ای که میان ما برقرار است و عظمت و عزّتی که میان قوم خود داری و امانت، حسن خلق و راست گویی ات، به جد مایلم با تو ازدواج کنم.» رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در پاسخ وی فرمود: «لازم است عموهایم را از این کار آگاه سازم و با مشورت آنان این کار را انجام دهم.»

بیشتر مورّخان معتقدند که نفیسه، دختر «علیه»، پیام خدیجه علیها السلام را این گونه برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) بیان کرد: «محمّد! چرا شبستان زندگی خود را با چراغ همسر روشن نمی کنی؟ اگر من تو را به زیبایی و ثروت، شرافت و عزّت دعوت کنم می پذیری؟»

پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «مرادت کیست؟» وی خدیجه علیها السلام را معرّفی کرد. حضرت فرمود: «آیا