تقیه سپری برای مبارزه عمیق‌تر صفحه 3

صفحه 3

تقيه و حفظ حقوق مسلمانان

نكته ديگري كه در احاديث متعدد به آن اشاره شده اين است كه مسأله تقيّه و اداي حق برادران مسلمان به عنوان دو فريضه بزرگ در كنار هم قرار داده شده اند. امام حسن عسكري(عليه السلام) مي فرمايد: «وَ أَعْظَمُهَا فَرْضَانِ قَضَاءُ حُقُوقِ الاَْخوَانِ فِي اللهِ وَ اسْتِعْمَالُ التَّقِيَّة مِنْ اَعْداءِ الله; از همه آن فرايض مهم تر دو چيز است حقوق برادران ديني را ادا كردن و به كار بردن تقيّه در برابر دشمنان خدا». [10] . از اين تعبير بر مي آيد كه يك نوع رابطه و پيوند نزديك ميان اين دو موضوع وجود دارد، اگر درست دقت كنيم خواهيم ديد كه مسأله تقيّه همانند اداي حقوق ديگران يك مسأله اجتماعي است، زيرا در پرتو آن نيروهاي پراكنده حفظ و ذخيره و به موقع بسيج مي گردد و حقوق جامعه را حفظ مي كند. [ صفحه 25]

در كجا بايد سد تقيه را شكست: تفاوت «تقيه» با «نفاق»

اشاره

در بحث هاي مربوط به «تقيّه» در ميان دو گروه قرار گرفته ايم كه متأسفانه هر كدام به نوعي راه را گم كرده اند و مايه دردسر براي خودشان و ديگران شده اند: گروه اوّل: مؤمنان ترسو و بيحال و كم اطلاع و يا به اصطلاح مصلحت انديشي هستند كه هر كجا صراحت و اظهار حق را مزاحم منافع خويش ببينند و يا بر اثر نداشتن شهامت كافي، جرأت اظهار حق را در خود مشاهده نكنند فوراً زير چتر «تقيّه» مي خزند كه «تقيّه واجب است» وَ التَّقِيَّةُ دِيني وَ دِينُ آبائِي و بالاخره «لاَ ديِنَ لِمَنْ لاَ تَقِيَّةَ لَهُ»! و به اين ترتيب چهره واقعي دين را چنان مسخ مي كنند كه محدود به حفظ منافع مادي و شخصي مي شود، و هر فرد آزاده اي از آن فرار مي كند! گروه دوّم: همان دشمنان بي خبر; و يا آگاه ولي مغرض هستند كه بر اثر ندانستن مفهوم اين دستور سازنده و يا به تصور اين كه سنگر مناسبي براي كوبيدن مذهب به طور كلي، يا آيين اسلام به خصوص پيدا كرده اند، دست به تحريف مفهوم تقيّه زده و آن را طوري تفسير مي كنند كه چيزي مي شود مساوي با «دروغگويي» و «ترس» و «ضعف» و «زبوني» و سرانجام «فرار از زيربار مسئوليت ها»! براي رفع اشتباه هر دو گروه كافي است به دو موضوع كاملا توجه كنيم: 1ـ مفهوم تقيّه 2ـ حكم تقيّه [ صفحه 26] درباره موضوع «تقيّه» و مفهوم اصلي آن در گذشته به قدر كافي صحبت كرديم و گفتيم: «تقيّه» به معناي خاص آن عبارت از «كتمان عقيده مذهبي» است و به مفهوم وسيع، كتمان هرگونه فكر و عقيده و طرح و نقشه و برنامه است، منتها با اهداف متفاوت و گوناگون! و اما از نظر حكم ـ فقها ما با استفاده از منابع و مدارك اسلامي; تقيّه را بر سه قسم تقسيم كرده اند: 1ـ تقيّه حرام 2ـ تقيّه واجب 3ـ تقيّه جايز و گاهي آن را به احكام پنجگانه يعني «واجب» و «مستحب» و «مباح» و «مكروه» و «حرام» تقسيم نموده اند و هر قسم را با دليل و مدرك آن در بحث فقهي «تقيّه» مشخص ساخته اند. بنابراين مهم اين است كه فراموش نكنيم تقيّه نه همه جا واجب است و نه جايز بلكه در پاره اي از موارد حرام است يا يكي از بزرگ ترين گناهان! اجازه دهيد نخست به بررسي موارد تحريم تقيّه بپردازيم كه خود پاسخ دندان شكني است براي همه گروه هاي گرفتار اشتباه، و زمينه روشني خواهد شد براي همه آنها كه مي خواهند در اين بحث مهم اسلامي بهتر بدانند و بهتر بينديشند. به طور كلي هر گاه هدف هاي مهمتري از آنچه تقيّه مي تواند آنرا حفظ كند به خطر بيفتد، شكستن سد تقيّه لازم است، زيرا همان گونه كه اشاره شد تقيّه به مفهوم صحيح; شاخه اي است از شاخه هاي قانون «اهم و مهم» كه مي گويند: به هنگام قرار گفتن بر سر دو راهي تعارض دو هدف، آن را كه از اهميّت كمتري برخوردار است فداي مهمتر كن! [ صفحه 27] همين قانون كه گاهي تقيّه را واجب مي سازد، در شرايط ديگري ترك آن را واجب مي شمرد. در اخبار اسلامي به پاره اي از موارد كه تقيّه در آن حرام اشاره شده بدون آن كه منحصر به اين موارد باشد، زيرا قانون اهم و مهم چنانكه گفتيم روح اين مسأله را تشكيل مي دهد و موارد اين قانون منحصر به يك يا چند تا نيست. مواردي كه در روايات اسلامي به آن اشاره شده است عبارتند از:

آن جا كه حق به خطر بيفتد

آن جا كه پرده افكندن بر روي عقيده و كتمان آن موجب نشر فساد; يا تقويت كفر و بي ايماني، يا گسترش ظلم و جور; يا توسعه نابساماني ها ; و يا تزلزل در اركان اسلام; و يا موجب گمراهي مردم و محو شعائر و پايمال شدن احكام گردد; شكستن سد تقيّه واجب است حتي در كتب فقه اسلامي در بحث «جهاد» لزوم دست زدن به جهاد در اين گونه موارد ـ البتّه زير نظر حكومت اسلامي ـ پيش بيني شده است. بنابراين اشتباه بزرگي است اگر ما خيال كنيم تقيّه حتي در اين موارد مباح است! اين گونه تقيّه ها «تقيّه ويرانگر» و «منفي» و «زيانبار» است، تقيّه اي مجاز يا واجب است كه سازنده و مثبت و در مسير وصول به هدف باشد نه در جهت مخالف و ضد آن. جمله «و لو بلغ ما بلغ» (بايد اقدام كرد و از لوازم آن نبايد ترسيد به هر جا كه منجر شود) اشاره به همين موارد است كه «حق» به خطر افتاده است و بدون شكستن سد تقيّه رهايي آن ممكن نيست. در اين جا با صراحت بايد گفت، بدون پرده حق را بر ملا ساخت نه تنها از طريق گفتار كه از طرق عملي نيز بايد اقدام كرد. امام صادق(عليه السلام) در يك حديث كوتاه به كساني كه ادعاي ايمان دارند و در اين گونه موارد دست به دامان تقيّه مي زنند شديداً هشدار مي دهد و مي گويد: «وَ أَيْمُ اللهِ لَوْ دُعِيتُمْ لِتَنْصُرُونا لَقُلْتُمْ لاَ نَفْعَل أنَما نَتَّقِي وَ لَكَانَتِ التَّقِيَّةُ أَحَبَّ اِلَيْكُمْ مِنْ آبَائِكُمْ وَ اُمَّهاتِكُمْ وَ لَوْ قَدْ قَامَ الْقَائِمُ مَا احْتَاجَ إِلَي مَسَائَلَتِكُمْ عَنْ ذلِكَ وَ لاَ قامَ فِي كَثِير [ صفحه 28] مِنْكُمْ; حَدَّ النِّفَاق!; به خدا سوگند اگر شما را براي ياري ما بخوانند مي گوييد اين كار را انجام نمي دهيم; ما در حال تقيّه هستيم; و تقيّه از پدران، و مادرانتان، در نظر شما محبوب تر است، هر گاه قائم ما قيام كند (و حكومت ما تشكيل گردد) به خدا سوگند بدون نياز به سؤال، مجازات منافقان را درباره شما اجرا خواهد كرد». [11] . اين حديث كه نشان مي دهد امام(عليه السلام) از تقيّه نابجاي بعضي از دوستان نادان به ستوه آمده است حد فاصل ميان «نفاق» و «تقيّه» را روشن مي سازد. پرده پوشي و كتمان، در آن جا كه براي پيشبرد اهداف مقدّس است نامش تقيّه سازنده، و مجاز است و آن جا كه براي فرار از زيربار مسئوليت و قرباني كردن اهداف مقدّس اجتماعي و الهي در برابر منافع شخصي است نامش «منافقگري و نفاق» است، خواه به خاطر فريب ديگران باشد يا فريب خويشتن! در حديث ديگري نيز از آن امام(عليه السلام) مي خوانيم: هنگامي كه انسان ابراز ايمان كند اما بعداً عملي انجام دهد كه مخالف و ناقض آن است از صف مؤمنان خارج خواهد شد و اگر اين اظهار خلاف در اموري باشد كه تقيّه در آن مجاز نيست اين عذر از او پذيرفته نخواهد شد. «لاَِنَّ لِلتَّقِيَّةِ مَواضِعَ مَنْ أَزالَهَا عَنْ مَواضِعِهَا لَمْ تَسْتَقِمْ لَهُ». زيرا تقيّه حدودي دارد كه هر كس از آن فراتر رود معذور نخواهد بود. و در پايان حديث فرمود: تقيّه در جايي است كه موجب فساد در دين نشود. [12] . جالب اين كه «كُمَيْت» شاعر كه در صف مجاهداني بود كه با مدد گرفتن از ذوق سرشار خويش در دوران هاي خفقان بار حكومت بني عباس به مبارزه با آن نظام فرعوني برخاست و از مكتب اهل بيت(عليهم السلام) در آن عصر تاريك حمايت كرد روزي خدمت امام موسي بن جعفر(عليه السلام) رسيد; و چهره امام(عليه السلام) را درهم ديد. امام رو به او كرده با لحني پر از اعتراض و سرزنش فرمود تويي كه (درباره بني اميّه) گفته اي: [ صفحه 29] فَالآنَ صِرْتُ إِلي اُمَيَّةَ++ وَ الأُمُورُ لَهَا إِلَيَّ مَصائِرُ! «اكنون من به دودمان اميه متوجه شدم، و كارهاي آنها متوجه من است»! كميت مي گويد: عرض كردم من اين سخن را گفته ام اما به خدا سوگند من از ايمان خود (به مكتب شما) برنگشته ام، من دوست شما هستم و دشمن دشمنانتان! ولي اين را از روي تقيّه سرودم! امام فرمود: «اگر چنين باشد كه تقيّه مجوز هر كاري گردد بايد شرابخواري نيز تحت عنوان تقيّه جايز باشد؟!» [13] . در اين جا دفاع از يغماگران بي ايماني همانند بني اميّه كه دفاع از آنها يك عمل رسواست هم رديف اقدام به شرب خمر كه تحريم آن مسلم و زشتي آن روشن و اقدام بر آن يك عمل رسواگرانه محسوب مي شود، شمرده شده. اگر اين گونه تقيّه ها باب شود، بازار تملق و چاپلوسي و ثناخواني ظالمان و ستمگران پر رونق و نفاق و دورويي با تمام زشتي هايش همه جا رائج مي گردد; «حق» پرده نشين مي گردد و «باطل» شاهد بازاري، جهاد در راه حق برچيده مي شود و دو دستور حيات بخش امر به معروف و نهي از منكر، به خاموشي مي گرايد و مؤمنان سازشكار، آتش بيار معركه ها مي شوند!

تقيه در خونريزي ممنوع است

مورد ديگري كه تقيّه در آن مجاز نيست موضوع خون مردم بي گناه است به اين ترتيب كه اگر مرا تحت فشار قرار دهند كه بايد به كشتن فرد يا افراد بي گناهي دست بزني! وگرنه جان خودت در خطر است! من حق ندارم اقدام به كشتن ديگران كنم، اين جاست كه بايد سد تقيّه را بشكنم هر چند احتمال بدهم يا يقين داشته باشم جان خود را از دست خواهم داد! [ صفحه 30] جمله معروف «المأمور معذور» كه مي گويند سند اصلي آن به «شمر»! مي رسد و مستمسكي براي آتش بياران معركه ها شده نه حديث و روايت است و نه يك سخن منطقي و عقل پسند، هيچ كس حق ندارد به اين بهانه كه ديگري به او دستور داده، اقدام به ريختن خون بي گناهي كند; و اگر كند تمام بارسنگين يك قاتل و مسئوليت وحشتناك آن بر دوش او خواهد بود. در كتاب كافي از امام باقر(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: «اِنَّمَا جُعِلَ التَّقِيَّةُ لِيُحْقَنَ بِهَا الدَّمُ فَإِذَا بَلَغَ الدَّمَ فَلَيْسَ تَقِيَّةُ; تقيّه براي اين مشروع شده كه (نيروها به هدر نرود و) خون ها محفوظ باشد و اگر موجب خونريزي گردد، تقيّه مجاز نيست». [14] .

در مسائل مسلم اسلامي تقيه نيست

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه