تقیه سپری برای مبارزه عمیق‌تر صفحه 4

صفحه 4

مواردي كه دليل منطقي روشني دارد مانند تحريم مشرويات الكلي در اسلام، و هر مسأله همانند آن، تقيّه ممنوع است. در اين گونه موارد نيز بايد سد تقيّه را شكست و به جاي كتمان عقيده، دست به استدلال منطقي زد و به طرف مخالف طوري فهماند كه اين يك حكم قطعي است و اجراي آن بر هر مسلماني واجب است. بعضي از افراد ضعيف و ترسو، هنگامي كه مثلا در حلقه يك عده شرابخوار قرار مي گيرند گاهي از ترس ملامت آنها; همرنگشان مي شوند; و گاهي به اين عذر كه مشروبات به مزاج من نمي سازد، متشبث مي گردند، و ترك مي كنند، اما آنها در هر دو صورت خطا كارند، بايد حدّاقل با صراحت بگويند: ما مسلمانيم و به همين دليل شراب نمي خوريم. همچنين در مورد واجبات و محرمات ديگر يا وظايف مسلم انساني و اجتماعي و سياسي. [ صفحه 31]

در كجا تقيه واجب است، و فلسفه آن

اشاره

در بحث گذشته موارد «تحريم تقيّه» و به تعبير ديگر مواردي كه شكستن سد تقيّه در آن لازم است بررسي شد و از مجموع آن بحث روشن گشت كه موارد زيادي وجود دارد كه نه تنها تقيّه در آن مجاز نيست بلكه از «گناهان كبيره» محسوب مي شود. چه اين كه تقيّه در آنها باعث شكست، و عقب گرد و گسترش فساد و گناه، و جرأت ظالمان، و پوشيده ماندن حق و تزلزل اركان اسلام مي گردد. اكنون بايد به سراغ موارد «وجوب تقيّه ـ توأم با آگاهي از هدف و فلسفه آن ـ برويم و چون اين دو (موارد وجوب، و هدف) با يكديگر پيوند دارند با ذكر خطوط اصلي هدف تقيّه هاي سازنده، موارد وجوب آن نيز روشن مي گردد. به طور خلاصه تقيّه براي چند هدف واجب مي شود:

براي ذخيره نيروها، تقيه محافظ

گاه مي شود كه فرد يا افرادي با آشكار ساختن عقيده باطني خود نابود مي شوند. و يا براي هميشه از صحنه مبارزات اجتماعي طرد مي گردند، يا گرفتار ضرر و زيان قابل ملاحظه اي خواهند شد كه روي تلاش هاي آينده آنها اثر منفي خواهد گذارد بي آن كه از اظهار عقيده; بهره اي شايسته براي آنها و جامعه به بار آيد و يا حتي يك گام به هدف نزديك تر شوند. در اين جا عقل و منطق حكم مي كند كه گرفتار احساسات بي دليل نشوند و [ صفحه 32] نيروهاي خود را به هدر ندهند; بلكه براي موقع لزوم ذخيره كنند زيرا نيروهاي سازنده و خلاّق; آن قدر زياد نيستند كه با دست و دل باز آنها را از كف دهيم; گاه مي شود براي تربيت يك فرد لايق، سالها يك جامعه بايد زحمت كشد و نيرو صرف كند، چگونه مي توان به سادگي به خاطر يك احساس آني و زودگذر آن را به هدر داد و احساس مسئوليت نكرد؟! مخصوصاً در محيط هايي كه كمبود نيروي انساني صالح بيشتر احساس مي شود، اين مسأله شكل حساس تري به خود مي گيرد، لذا مي بينيم در آغاز پيدايش اسلام پيامبر(صلي الله عليه وآله) حدود سه سال عقيده دروني خود را مكتوم مي داشت و جز با گروه كوچكي آن هم به گونه محرمانه در ميان نمي گذاشت. كم كم مسلمانان نيرو گرفتند و نخستين سد تقيّه پس از سه سال شكسته شد، و دعوت اسلام علني و آشكار گرديد. اما باز ياران پيامبر(صلي الله عليه وآله) كه تعدادشان در آن روزها بسيار اندك بود، گه گاه در چنگال دشمنان متعصب و لجوج گرفتار مي شدند و تحت بازجويي قرار مي گرفتند، و ممكن بود به خاطر گفتن يك جمله به قتل برسند; به اين گونه افراد دستور تقيّه داده مي شد تا نيروي خود را براي دفاع از اين مكتب نوبنياد حفظ كنند و بيهوده و بي هدف و بي دليل جان خود را به خاطر نيفكنند و آن را براي لحظه پيكار سرنوشت ذخيره سازند،

براي مكتوم داشتن برنامه ها (تقيه تاكتيكي)

با توجه به اين كه تقيّه بيشتر مربوط به اقليت هاي صالحي است كه در دست اكثريت ناصالح گرفتار است روشن است كه اين اقليت براي ادامه حيات و پيشبرد اهداف سازنده خود بايد در بسياري از موارد متوسل به روش تقيّه شود، چه اين كه اگر طرح ها و عقايد و نقشه هاي خود را برملا سازد، وسيله اكثريت به زودي خنثي مي گردد. بنابراين چاره اي جز اين ندارند كه به عنوان يك تاكتيك، در مكتوم داشتن عقايد [ صفحه 33] خود بكوشند. اين گونه تقيّه نيز در آغاز اسلام فراوان بود. طرح هجرت پيامبر(صلي الله عليه وآله) كه سرآغاز فصل نوين و كاملا انقلابي و تكاملي دراسلام بود; در محل عقبه در يك بيابان خاموش در نزديكي مكه ريخته شد. حركت مخفيانه و تدريجي مسلمانان معدود نخستين به كانون جديد اسلام مدينه. خوابيدن امام علي(عليه السلام) در بستر پيامبر(صلي الله عليه وآله) به منظور اخفاي برنامه اي كه در دست اجرا بود. حركت پيامبر(صلي الله عليه وآله) به سوي غار ثور در دل شب، اختفاي كامل در درون غار به مدت چند روز، سپس حركت به سوي مدينه از بيراهه ; آن هم به صورت راه رفتن در شبها، و مخفي شدن در روزها; همه اينها شكل هايي از تقيّه تاكتيكي بود. آيا تقيّه در اين گونه موارد واجب نيست؟ آيا اگر پيامبر و مسلمانان، عقيده و فكر خود را در زمينه طرح هجرت، آشكارا بيان مي كردند ممكن بود اين طرح عملي گردد؟ آيا پنهانكاري و اخفاي كامل; ضامن پيروزي اين نقشه بود؟ همچنين در مورد طرح «ابراهيم» پيامبر بزرگ خدا و قهرمانان بت شكن كه سابقاً اشاره شد، اگر او عقيده خود را در مورد ماندن در شهر و سپس حركت به سوي بتخانه در يك فرصت مناسب و ديگر اقدامات خود را مكتوم نمي داشت آيا شانس پيروزي براي اين طرح وجود داشت؟ يا در زمينه «مؤمن آل فرعون» و طرح حساب شده او براي نجات جان موسي(عليه السلام) يا سوّمين فرستاده مسيح(عليه السلام) به انطاكيه براي نجات جان رسولان قبلي و پياده كردن طرح توحيد در اين سرزمين، اگر اخفا و استتار كامل وجود نداشت امكان پيروزي تصور مي رفت؟ تمام رواياتي كه تقيّه را به عنوان يك سپر دفاعي (جنة المؤمن ـ ترس المؤمن) معرفي كرده مي تواند اشاره به اين نوع تقيّه يا نوع سابق بوده باشد. [ صفحه 34]

تقيه براي حفظ ديگران (تقيه ايمني بخش)

گاه اظهار عقيده براي خود شخص به خاطر موقعيت مستحكمش ـ ايجاد خطر و ضرر نمي كند ولي ممكن است، احياناً ديگري را به ضرر و خطر بيفكند، در اين گونه موارد اگر اظهار عقيده باطني سودي نداشته باشد، كتمان لازم است. تكرار مي كنيم: مشروط بر اين كه فايده اي كه زيان را تحت الشعاع قرار دهد در ابراز عقيده ديده نشود. در حالات بعضي ياران ائمه اهل بيت(عليهم السلام) كه از طرف حكومت هاي جبار بني اميّه و بني عباس تحت تعقيب بودند و اگر رابطه آنها با امامان(عليهم السلام) كه همواره جبهه نيرومند مخالف را تشكيل مي دادند مسلم مي شد شايد حياتشان به خطر مي افتاد، مي خوانيم: گاهي در بعضي جلسات كه سخن از اين ياران امام(عليه السلام) در حضور خود امام(عليه السلام) به ميان مي آمد نه تنها امام(عليه السلام)از آنها ستايش نمي كرد بلكه احياناً مذمت شديد هم مي نمود، تا شناخته نشود و به خطر نيفتند. روزي يكي از آنان به نام «زراره» كه از محدثان و فقهاي بنام شيعه و از ياران امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام)بود خدمت امام(عليه السلام) جمله هايي كه شايد مفهومش گله بود، عرض كرد. امام مطلبي فرمود كه حاصلش اين بود: من همچون خضرم و تو همچون كشتي، و در پشت سر شما سلطان جباري است كه كشتي ها را به غصب مي برد همان گونه كه خضر آن كشتي را معيوب ساخت تا از دايره غصب آن سلطان در امان بماند من نيز گاهي در جلسات از تو نكوهش مي كنم تا از شر اين فراعنه زمان مصون بماني. از امام حسين(عليه السلام) رهبر شكنندگان سد تقيّه نقل شده كه فرمود: «اِنَّ التَّقِيَّةَ يُصْلِحُ اللهُ بِهَا اُمَّةً، لِصاحِبِها مِثْلَ ثَوابِ أعْمالِهِمْ فَإِنْ تَرَكَها أَهْلَكَ أُمَّةً; تارِكُها شَرِيكُ مَنْ أَهْلَكَهُم; [15] . تقيّه اي كه حال امتي با آن اصلاح پذيرد انجام دهنده آن پاداشي به قدر همه آن امت دارد (زيرا نيروهاي آن ها را براي خدمت بيشتر حفظ كرده است) اما اگر در چنين [ صفحه 35] موردي ترك تقيّه گويد و امتي به هلاكت افتد شريك جرم هلاك كننده خواهد بود». از اين حديث بر مي آيد كه ترك تقيّه در اين گونه موارد موجب شركت در جرم قتل نفس يا رساندن ضرر و زيان به ديگران است. مسأله مهمي كه يادآوري آن هم در اين جا و هم در پايان بحث لازم است اين كه: كاملا ممكن است كساني انواع واجب تقيّه را كه در بالا اشاره كرديم بهانه اي قرار دهند براي فرار از واقعيت ها و مسئوليت ها ; و تقيّه هاي حرام را كه شكستن آنها واجب است در شكل تقيّه واجب جا بزنند; اعتراف مي كنيم كه اين گونه سوء استفاده از مفاهيم سازنده و تحريف آنها به يك مفهوم منفي و بازدارنده; در هر عصر و زمان و اجتماعي امكان پذير است; و تنها راه پيشگيري از كج روي ها، آگاهي خود شخص است از يك سو، و آگاهي جامعه از سوي ديگر است. آگاهي خود شخص براي اين كه گرفتار اشتباه نشود. و آگاهي جامعه براي اين كه اجازه چنين سوء استفاده ها را ندهد. [ صفحه 36]

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه