نسل کشی سادات و مسلمان شیعه صفحه 164

صفحه 164

ص:191


1- (1) همان. ص 134.
2- (2) البته برخی گفته اند «طباطبا» لقب پسرش ابراهیم است. لقب طباطبا را از آن جهت به اسماعیل داده اند که وقتی در کودکی می خواست «قبا» بپوشد، زبانش در ادای لغت کوتاه بود، عوض اینکه بگوید قباقبا، می گفت طباطبا: فرزندان آل ابی طالب، ج 1، ص 294.

حسن از کنیزی که «عالیه» نامیده می شد، به دنیا آمد. او را «دیباج اصفر» می نامیدند.(1) در مورد او نوشته اند: ابوجعفر منصور او را به حضورش فراخواند و گفت: «تو دیباج اصفر هستی ؟» گفت: «آری! من هستم». منصور با خشونت گفت: «تو را به صورتی می کشم که هیچ یک از خاندان تو را آن طور نکشته ام». بعد دستور داد وی را میان جرز ساختمان بگذارند و بر سرش دوغاب گچ بریزند. ابوالفرج می نویسد: «مردم دسته دسته به تماشای محمد بن ابراهیم می آمدند؛ زیرا مرد زیبایی بود».(2)

- علی بن محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام، وی نواده عبدالله بن حسن مثنی و مادرش ام سلمه، دختر حسن مثلث بود. ابوجعفر منصور فرمان داد که علی را هم با سادات بنی حسن علیه السلام به زندان بسپارند. گفته می شود که این علی تا عهد مهدی عباسی در زندان به سر برد و در زندان به شهادت رسید.(3)

ب) قتل عام سادات و شیعیان بعد از سرکوبی قیام مدینه و بصره

منصور علاوه بر سادات بنی حسن علیه السلام که پیش از قیام محمد و ابراهیم به قتل رسانید، در جریان قیام محمد بن عبدالله نفس الزکیه نیز در مدینه تعداد زیادی از سادات، شیعیان، نوادگان صحابه و مردم عادی را به خاک و خون کشید. این در حالی بود که حتی خودش قبلاً با محمد بن عبدالله بیعت کرده بود. عثمان بن محمد زبیری نیز از کسانی بود که در نهضت محمد بن عبدالله شرکت داشت و مردی راستگو و صریح بود. وی به ابوجعفر منصور گفت: «من و تو با هم دست بیعت در مکه به مردی دادیم (یعنی محمد بن عبدالله). من به بیعت خود وفا کردم. اما تو آن

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه