- مقدمه مؤلف 1
- مقدمه مترجم 3
- این دکتر استاد دانشگاه بغداد بود 5
- این دکتر استاد دانشگاه بغداد بود 5
- پی نوشتها 8
- سه بانوی تحصیلکرده ایتالیائی اسلام میآورند 9
- سه بانوی تحصیلکرده ایتالیائی اسلام میآورند 9
- پی نوشتها 16
- اسلام آوردن مهندس مسیحی که در عراق کارمند بود 16
- اسلام آوردن مهندس مسیحی که در عراق کارمند بود 16
- پی نوشتها 23
- یک زن مسیحی آلمانی اسلام می آورد 24
- یک زن مسیحی آلمانی اسلام می آورد 24
- پی نوشتها 32
- جوان آمریکائی مسلمان می شود 33
- جوان آمریکائی مسلمان می شود 33
- پی نوشتها 44
- یک زن و شوهر مسیحی مسلمان می شوند 45
- یک زن و شوهر مسیحی مسلمان می شوند 45
- پی نوشتها 51
- جهانگرد ایتالیائی اسلام می آورد 52
- جهانگرد ایتالیائی اسلام می آورد 52
- پی نوشتها 62
- پایان نامه 62
مقدمه مؤلف
الحمد لله رب العالمین والصلوه والسلام علی محمد و آله الطاهرین
این کتاب مجموعه ای از گفتگوهائی است میان من و عده ای از مسیحیان که برای ملاقات من آمده اند ، یا آمده اند و در باره اسلام از من چیزهائی پرسیده اند ، و پس از بحثها و گفتگوهائی هدایت شده دین مبین اسلام را اختیار نموده اند .
در این بحثها ما بیشتر راهی را پیش گرفته ایم که موجب هدایت آنان گردد؛ چه راه استدلالی باشد؛ و یا سبک خطابی و گاهی هم از راه جدل وارد شده ایم ، زیرا طرف ، راه جدل را پیش گرفته است ، و نیز در این بحثها از تندی خودداری شده است .
شگفت آور آنکه در تمام این بحثهائی که میان من و ده ها نفر از مسیحیان انجام گرفت ، در هیچ حالی حتی با یک نفر مسیحی معاند هم روبرو نشدم؛ که حق را شناخته باشد و انکار کند و این امر در تمامی بحثهائی که میان من و صاحبان مذاهب و مسلکهای مختلف صورت گرفت وجود داشت .
زیرا در طول بیست و پنج سال مخصوصاً پس از (انقلاب چهارده تموز) تا وقتی که از کربلا به سوی کویت رهسپار شدم ، در تمام این مدت که با صدها نفر از پیروان مذاهب مختلف مانند مسیحی ، صائبی ، منکران ولایت ائمه اطهار(ع) ، یزیدی؛ بعث؛ اگزیستانسیالیست ، کمونیست ،
زیدی ، . . . گفتگو و بحث کردم جز یک مورد با یک نفر کمونیست که دبیر کل حزب در یکی از استانهای عراق بود بحث کردم؛ و این شخص مقاومت و لجاجت سختی داشت ، در موارد دیگر با لجاجت و عناد روبرو نشدم .
با افراد و دسته جات بسیاری از جوانان در باره عقائد اسلامی و برنامه های مذهبی بحث کردم ، جوانانی که اکثراً دارای طرز تفکرهای شرقی و غربی بودند ، و اگر بخواهیم تعداد این جوانان را که با آنان گفتگو داشته ام ، به ده هزار نفر تخمین بزنیم مبالغه نشده است ، و گاهی هم با افراد معاندی برخورد می کردم ، و نسبت آنان شاید چهاردرصد یا پنج در صد باشد ، ولی در تمام این حالات برخورد نکردم که افراد متعصب دارای برهان و منطق قوی باشند؛ و اصولاً اینگونه افراد با اینکه پایه و اساس مسلک و راهشان ویران می شد؛ باز هم هدفشان اثبات همان گفتار سابق بود .
برای نمونه : جوانی شیعه و دانشگاهی نزد ما آمد تا نظر ما را نسبت به یکی مؤلف بپرسد ؟ به ایشان گفتم که : من به این نویسنده ارادت ندارم؛ زیرا او در باره علی(ع) انحراف دارد .