حقیقت گمشده صفحه 168

صفحه 168

ول_ی ع_ج_ی_ب این است که پس از مدتی مالک مقرب دستگاه شده ومورد عنایت قرار گرفت , وتا ج_ائی ب_الا رف_ت ک_ه امرا از هیبت اومی ترسیدند, سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که چه اتفاقی برای مالک بوجود آمده بود که این گونه دولت از او راضی ووی را احترام می کرد ؟

آیا دولت به خاطر یک رای به خصوصی از او ناراضی بوده , وپس از آن مالک از آن رای دست کشید ؟

یا آن که از رای خود صرف نظر نکرده ولی دولت او را تحمل کرد؟

قسمت دوم

ویا چیز دیگری وجود داشت ؟

ای_ن است آن سؤال سرگردان ونقطه ابهامی که هرگاه انسان بخواهدتاریخ امام مالک را مطالعه کند به ذهن او می آید, زیرا متوجه تغییرنوع روابط میان او با دولت شده , که از حالت فشار وخشم , طوری تغییر یافت که

مالک ومنصور با یکدیگر تبادل علاقه ومحبت می کردند.

م_ن_ص_ور به مالک می گوید: به خدا تو کمترین وداناترین مردم هستی ,اگر بخواهی سخنان تو را مانند قرآن به تحریر در آورده وبه تمام آفاق فرستاده وآن را بر آنها تحمیل می کنم .

از ای_ن_ج_ا ب_ود که مذهب امام مالک منتشر شد, زیرا مورد رضایت سلطان قرار گرفت , والا مساله دان_ائی ی_ا ن_ادان_ی م_ط_رح نبوده , بلکه ملک است وسلطنت , دعوت است وتبلیغ , وسپس تحمیل م_ذهب بر مردم خواسته یا ناخواسته .

این بود که ربیعه الرای استاد مالک وداناتر از او را وادار کرد که بگوید: مگر نمی دانید که یک مثقال دولت بهتر است از یک خروار علم ((358)) .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه