دانستنیهای شیعه صفحه 271

صفحه 271

علایم ونشانه های ظهور او داشتند67 و در صورت پذیرفتن ادعای اخذ این احادیث از اهل سنت ، دلیل تغییر و دگرگون کردن آنها چیست؟ (اخبار و احادیث مربوط به این موضوعها در متون امامیه بااحادیث موجود در متون اهل سنت تفاوتهایی دارد) از سوی دیگر اگر هدف امامیه نزدیک شدن به مرکز قدرت بود مگر قبل از روی کار آمدن آل بویه نیز نمی توانستند با تعدیل نقطه نظرهای خود ، از فشار حکومت بکاهند و حتی به آن نزدیک شوند؟ همچنین امامیه برای نزدیک شدن به آل بویه چه نیازی به جعل یا پذیرش این اعتقاد داشت؟ مگر آل بویه که معلوم نیست شیعه زیدی بودند یا اثنی عشریه68 و با دستگاه خلافت سنی کنار آمده بودند69 برای امامیه ، (در صورت نپذیرفتن چنین اعتقادی) ، محدودیتی قائل می شدند؟ مگر نه اینکه مجالی که آل بویه برای همه فرق و مذاهب فراهم آوردند از جمله عوامل مؤثر در اوج واعتلای فرهنگ و تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری بود؟ بنابراین امامیه چه نیازی به تجدید نظر در اصول اعتقادی خود داشت؟ به نظر می رسد اعتقاد یا عدم اعتقاد به دوازده امام و مسئله غیبت ، هیچ ربط و تأثیری به نوع ارتباط امامیه با آل بویه نمی تواند داشته باشد . افزون براین ، با پذیرش تحلیل مؤلف محترم ، چه توجیهی برای توقیعات می توان داشت؟ آیا باید آنها را جعلی دانست؟ آیا صدور توقیع نیز مانند عدد دوازده و غیبت در میان ادیان پیشین ویا فرق اسلامی مقدم بر اثنی عشریه وجود داشته و اثنی عشریه از آنها گرفته اند؟ و یا . . . ؟

و اصولاً چرا مؤلف محترم در هیچ جای مقاله خود به «توقیعات» که جایگاهی مهم در عقیده به مهدی علیه السلام نزد اثنی عشریه دارد اشاره ای نکرده است؟ و بالاخره امامیه که به اعتراف نویسنده مقاله همواره از سوی حکومتها تحت فشار بوده (کولبرگ (متن انگلیسی) ، 1976 م . ، ص 533 ص 212 همین شماره از فصلنامه) ، چرا مانند دیگر فرق ، ادعای غیبت یکی از امامان پیشین خود ر انکرد تا زودتر از فواید ونتایج آن بهره مند گردد؟ آیا در تحلیلی دقیق و همه جانبه ، می توان از کنار این پرسشها به سادگی گذشت؟ به هرحال باتوجه به این پرسشهای بدون پاسخ ، توجیه ارائه شده از سوی مؤلف در بیان انگیزه امامیه برای گرایش به این اعتقاد کافی به نظر نمی رسد .

ارزیابی چگونگی نگرش مؤلف به این موضوع

از بررسی و دقت در نگرش کلی نویسنده محترم به امامیه در سه قرن نخست هجری چنین برمی آید که گویی کولبرگ ، امامیه را مستقل از جریانهای سیاسی - فرهنگی این سه قرن درنظر گرفته و برآن اساس چنین تحلیلی ارائه داده است . یعنی اگر ما امامیه را فرقه ای بدانیم که در خلأ می زیسته و فراز و نشیبها وتاریخ پرماجرای آن را در این سه قرن درنظر نگیریم ، پذیرفتن چنین تحلیلی دشوار نخواهد بود . اما اگر شیعه امامیه را با توجه به بیش از سه قرن زندگی ویژه سیاسی و فرهنگی و در بستر حوادث این سیصد سال لحاظ کنیم ، آن گاه براحتی نمی توان از دهها ابهام و سؤال چشم پوشید و این تحلیل را به دیده قبول نگریست . تقریبا همه مورخان این

مدعای امامیه را پذیرفته اند که شیعه پس از شهادت علی علیه السلام ، مرحله بسیار دشوار و سختی را در زندگی سیاسی و فرهنگی خود آغاز کرد . اینکه یکی از بندهای صلح نامه امام حسن علیه السلام با معاویه ، رعایت امنیت پیروان وخاندان علی علیه السلام در سرزمین اسلامی بود (طبری ، 1403 ، ج 4 ، ص 125) ، نشاندهنده این است که این فرقه از همان آغاز ، سایه خطر و تهدیدی جدی را بر سر خود می دیده است . دانشمندان اثنی عشریه می گویند که امامان آنها که خلافت را حق خود می دانستند ، در کنار مبارزه برای به دست آوردن خلافت ، وظیفه خود را در تبیین معارف دینی وابلاغ احکام و وظایف مردم به آنها و هدایت معنوی ، سیاسی و فرهنگی مردم واننهادند و راز مخالفت شدید دستگاه خلافت اعم از اموی یا عباسی با امامان شیعه و طرفداران آنها نیز تعارض اهداف و خواسته ها و تعالیم آنها با برنامه و روش دستگاه خلافت بوده است . طبیعی است امامان شیعه به عنوان رهبران این فرقه بیش از دیگران تحت نظارت و مورد حمله خلفا بوده باشند . این امر همواره امامان را در شرایط سختی ازنظر حفظ جان خود و فراهم آوردن پوشش لازم برای ادامه فعالیتهای سیاسی - فرهنگی قرار می داد که به اصطلاح به شرایط تقیه معروف است . 70 رعایت تقیه که در مقطعی از تاریخ شیعه جزء لوازم دین شمرده شد71 در کنار تضمین امنیت امامان و پیروان آنها ، به نوبه خود موجب کتمان حق ، ابهامها واختلافات ، همنوایی با مخالفان وبعضا کجرویهای زیادی درمیان

امامیه شد . 72 امامان شیعه در بسیاری از موارد باعلم به این مشکلات ، به خاطر کسب منافعی والاتر وبالاتر وجلوگیری از ضربه های دستگاه خلافت بر پیکره شیعه نمی توانستند و نمی خواستند به شکل واضح ، علنی و آشکار به روشنگری بپردازند . آنها همواره و به شکلهای مختلف ، براصل امامت پای می فشردند و مردم را به آن توجه می دادند ، ولی شئون جزئی تر وحساستر مربوط به آن مانند نام امامان ، تعیین امام بعدی و حتی تعداد امامان ، از جمله مهمترین مسائلی بود که در آن حتما رعایت تقیه می شد و به همین خاطر ، همواره ابهاماتی در این زمینه ها وجود داشت ، بویژه پس از رحلت هریک از امامان - که گفته اند همه آنها طبعا بجز امام دوازدهم از سوی دستگاه خلافت به قتل رسیده یا مسموم گشته اند-73 از آنجا که دستگاه خلافت درپی شناختن امام بعدی بود ، مخفی کاری امامیه وبویژه تردیدها و اختلافات ناشی از آن بیشتر می شد . قراین بسیاری این ادعای امامیه را تأیید می کند . و اینک چند نمونه : برقی در کتاب المحاسن خود حدیثی نقل کرده است که به موجب آن وقتی عمربن مسلم از امام صادق نام ائمه را می پرسد ، آن حضرت از امیرالمؤمنین تا امام باقر را نام می برد و پس از آن در برابر پرسش عمربن مسلم که درباره جانشین امام باقر علیه السلام و احتمال اینکه امام صادق علیه السلام جانشین او باشد تا چهار بار سؤال می کند ، امام هربار با پاسخی سربسته ضمن ردّ نکردن این احتمال از تصریح در امامت خود سرباز می زند . (برقی ، بی تا ،

(المحاسن) ، صص 288 - 289) همچنین معروف است که امام صادق علیه السلام برای ناکام کردن منصور خلیفه عباسی از شناختن جانشین خود ، امام موسی کاظم علیه السلام ، چهار یا پنج نفر - از جمله خود منصور و حاکم مدینه - را به عنوان وصی خود معرفی کرد و بدین ترتیب طرح منصور را که به حاکم مدینه دستور داده بود به منزل امام صادق علیه السلام برود و وصی امام را به قتل برساند خنثی ساخت (مفید ، بی تا ، ص 14) ولی در عین حال در مورد جانشین راستین خود ابهامی هرچند نه برای خواص (مجلسی ، 1403 ، ج47 ، صص 343- 345؛ طبرسی ، 1399 ، صص 286 -287) برجای نهاد . در ارشاد مفید نیز درباره آغاز امامت امام هفتم حدیثی آمده که بروشنی مخفی بودن امامت آن حضرت و دستور ایشان برای مخفی ماندن آن را اثبات می کند . (مفید ، بی تا(الارشاد) ، صص 213 - 215) در عیون اخبار الرضا علیه السلام ، امام کاظم علیه السلام درباره فرزندش رضا می گوید که او نباید تا چهار سال پس از مرگ هارون (متوفی 193 ق) به طور آشکار سخن بگوید . 74 طبیعی است که امامیه درباره امامی که امامت خود را مخفی سازد یا تا چندین سال نتواند آشکار سخن بگوید ، دچار شک و تردید شوند . در قرب الاسناد نیز آمده است که وقتی از امام رضا علیه السلام درباره جانشین او سؤال می شود ، امام علیه السلام با این جمله که «هذاالذی سئلت عنه لیس هذا وقته» ، از دادن پاسخی روشن ابا می کند و درعین حال در برابر

تذکر سؤال کننده که می گوید برای اینکه به بلیه ای که بعد از پدرت به آن دچار شدیم ، گرفتار نیاییم این سؤال را مطرح کردم ، می فرماید : برامام لازم است که در موقع مقتضی حجت را برمردم نسبت به امام بعدی تمام کند (الفرض علیه . . . ان یحتج فی الامام من بعده بحجه معروفه مثبته . . . ) (حمیری ، بی تا ، صص 166 -167؛ صدوق ، 1377 ، ص 43؛ صدر ، 1980 ، ص77) . پس از رحلت امام رضا علیه السلام امامیه وضعیتی سخت تر از پیش را آغاز کرد ، زیرا خلفا که می دانستند قائم آل محمد از این خاندان برمی خیزد ، با دقتی بیشتر امامان را زیرنظر گرفتند و حتی امام دهم و امام یازدهم را برای مراقبت بیشتر به پایتخت منتقل ساختند . (سبط ابن جوزی ، بی تا ، ص 322؛ مفید ، بی تا ، (الفصول . . . ) ، صص 13 - 15؛ مجلسی ، 1403 ، ج 50 ، صص 200 - 202؛ صدر ، 1980 ، صص 101 - 102) طبیعی است در چنین شرایطی اخبار مربوط به امام دوازدهم که گفته می شد بر اندازنده حکومت ظلم و جور است ، از حساسیت بیشتری برخوردار باشد . به موجب حدیثی که در غیبت نعمانی ذکر شده حتی امامان پیشین که فاصله زمانی نسبتا زیاد با ولادت و غیبت امام دوازدهم داشتند ، برای رعایت مسائل امنیتی از معرفی دقیق امام دوازدهم اجتناب می کردند . به موجب این حدیث ، امام باقر علیه السلام ، در برابر سؤال ابوخالد کابلی که از امام می خواهد ، «قائم» را

به نام معرفی کند چنین پاسخ می دهد : «سألتنی والله یا اباخالد عن سؤال مجهد و لقد سألتنی عن امر . . . لوکنت محدِّثا به احدا لحدَّثتک و لقد سألتنی عن امرلو اَنّ بنی فاطمه عرفوه حرصوا علی ان یقطعوه بضعه بضعه»75(نعمانی ، بی تا ، ص 289) . این حدیث بروشنی پرهیز عمدی امام را از بیان نام قائم نشان می دهد . این مضمون در فرق الشیعه نوبختی - در معرفی امامیه پس از رحلت امام یازدهم - نیز به چشم می خورد : «ولایجوز ذکر اسمه [امام دوازدهم] ولاالسؤال عن مکانه حتی یؤمر بذلک اذهو علیه السلام مغمود خائف مستور بسترالله تعالی ولیس علینا البحث عن امره بل البحث عن ذلک و طلبه محرم لایحلّ و لایجوز ، لأنَّ فی اظهار ماستر عنّا وکشفه اباحه دمه و دمائنا و فی ستر ذلک والسکوت عنه حقنهما وصیانتهما» . 76 تحریم بردن نام امام دوازدهم که جایگاهی خاص در احادیث مربوط به امام مهدی علیه السلام دارد77 نیز در این چارچوب مفهوم درست خود را می یابد و می توان به دلیل آن پی برد (حرّ عاملی ، بی تا ، ج 6 ، صص 485 - 492) . به هرحال باتوجه به این قراین در متون امامیه و با توجه به تأیید محدودیت و فشار وارد بر شیعیان (امامیه) از سوی مورخان ، 78 به واقعیت نزدیک بودن هر تحلیلی درباره تاریخ و عقاید امامیه مرهون توجه دقیق به وضعیت و جایگاه آنان در جامعه اسلامی آن زمان می باشد . براین اساس شاید بتوان احتمالی جدید برای منظم شدن و ساختار یافتن نظام اعتقادی امامیه درباره دوازده امام و غیبت ارائه

داد . این احتمال را در بخش بعدی بررسی می کنیم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه