فقهای نامدار شیعه صفحه 228

صفحه 228

این آیه شریفه مربوط به داستان حضرت موسی(ع)و نوید پیامبری و رسالت او بود . مفهوم این آیه باعث تسکین دل مضطرب مادر گشت و به مسافرت فرزندش رضایت داد .

او در این مسافرت زیارتی و علمی ، از حوزه های علمی بروجرد

، اصفهان وکاشان نیز دیدن کرد و در برخی از آن حوزه ها مدتی اقامت گزید و در کاشان مدتی درمحضر درس علامه مرحوم ملا احمد نراقی صاحب مستند الشیعه شرکت جست . درعین حال به تالیف اشتغال ورزید و آن چنان این استاد و شاگرد به هم جذب شدند که معروف است هنگامی که شیخ از کاشان عزیمت نمود . علامه ملا احمد نراقی فرمود :

«استفاده ای که من از این جوان نمودم ، بیش از استفاده ای بود که او از من برد ، و هم اوگفت من در مسافرتهای مختلف افزون بر پنجاه مجتهد مسلم دیدم که هیچ یک ازایشان مانند شیخ مرتضی نبود . »

شیخ مرتضی پس از چهار سال اقامت در کاشان به اتفاق برادرش شیخ منصور به مشهد رسید . پس از زیارت و چهار ماه اقامت در آن شهر و تماس با علماء و رجال فقه و فقاهت آن دیار ، به تهران رسید و مدتی نیز در تهران اقامت ورزید . پس از شش سال مسافرت علمی و پربار ، به اتفاق برادر به دزفول بازگشت و مورد استقبال اهالی قرارگرفت و چند سالی در آنجا اقامت گزید . اما اقامت در آن شهر روح تلاشگر و کنجکاواو را قانع نمی ساخت . لذا تصمیم گرفت دوباره به نجف بازگردد . زیرا در آن مرکزعلمی ، افراد فراوانی را می توانست از علم سرشار خود بهره مند سازد ، از این رو در سال 1249 ه . ق عازم نجف گردید و به کرسی تدریس آن حوزه علمی نشست تا مرجعیت شیعه به او منتهی گردید .

مبتکر علم اصول جدید

او نه تنها در زمینه مسائل علمی و فقهی یگانه دوران بود

، بلکه در اخلاق و زهدنیز در میان اقران و امثال کم نظیر بود . او در زهد و وارستگی معنوی و اخلاقی به مقام والایی از عروج و ارتقاء رسیده بود که مرحوم حاج میرزا حبیب الله رشتی ، یکی ازاصحاب و معاصران او ، آن را یکی از امتیازات فوق العاده اش به شمار آورده و می گوید :

«شیخ در سه چیز امتیاز داشت : علم ، ریاست ، تقوی و زهد . »او در زهد نمونه و الگوبود .

یکی از بهترین موارد بروز و ظهور و تجلی تقوی ، در مسائل مالی و اقتصادی است . در تقوی و صیانت نفس او ، در این باره کافی است که گفته شود با آن که وجوه شرعی فراوانی از چهل میلیون شیعه روی زمین آن روزگار در نجف به محضرش آورده می شد ، در عین حال او همانند یک فرد فقیر گذران می کرد و حتی اموالی را که به عنوان تحفه و هدیه به محضرش آورده می شد ، بین فقراء و مستمندان یا طلاب ومصالح عمومی مسلمین صرف می کرد . از آن نظر که این تحفه ها به عنوان مرجعیت است ، نه به عنوان شخص مرجع . عنوان رئیس شریعت است ، نه شخص رئیس .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه