فقهای نامدار شیعه صفحه 300

صفحه 300

سرباز امام زمان(عج)

ماموران و فرستادگان شاه پس از آن که از تاثیر تهدید بر روحیه قوی و پولادین آقا مایوس شدند از در تطمیع درآمدند و اظهار داشتند که ملاقات شما با شاه ممکن نیست راجعت شما نیز به مشهد امکان ندارد یا باید در همین باغ به همین صورت بمانید یا به محلی که دولت در نظر خواهد گرفت بروید . مرحوم قمی می گویند اگر به میل خودم نمی گذارید و درخواستم اجابت نمی شود که به مشهد بروم گذرنامه بدهیدکه به عتبات بروم رضاخان با درخواست ایشان موافقت می نماید و دستور می دهد برای ایشان و عائله شان گذرنامه صادر شود . ضمنا یکی از صاحب منصبان بانکی را با چک سفید امضا شده به حضور آقا می فرستد تا ایشان هر چه می خواهند بنویسند . آقامی فرمایند : من پول دولت را نمی گیرم . به ایشان عرض شده بود که اطلاع داریم شماپولی همراه ندارید مدتی هم در محاصره هستید و به جایی دسترسی نداشتید ، لذا هرچه پول می خواهید به شما خواهیم داد

. ولی آقا در پاسخ جواب بسیار جالب و قانع کننده ای دادند . ایشان فرمودند : من رعیت امام زمانم تا به حال مخارج مرا امام زمان(عج)مرحمت کرده اند بعد از این هم مرا فراموش نخواهند فرمود امام زمان(عج)از طریق غیر طبیعی هم می تواند نوکرهای خود را اداره فرماید .

این سخنان و اظهار نظرها در نظر آن سست ایمانها اسباب مسخره بود . آنان رفتند . اتفاقا رئیس کلانتری شهر ری که در اثر چند روز حصر و حبس آقا و در اثر رفت و آمد مکرر ، سبت به آقا علاقه و ارادت پیدا کرده بود و ضمنا او با کسبه بازار تهران هم بی ارتباط نبود و مطلب را محرمانه به برخی از بازاریان تهران رسانده بود او خود اظهارآمادگی کرده بود چنانکه کسی بخواهد وجهی به آقا برساند حاضر است که به ایشان برساندی لذا چند نفر از بازاریان مبلغی در حدود یکهزار تومان از وجوه شرعیه توسطهمین رئیس کلانتری به خدمت آقا می رسانند . جالب است دانسته شود که بر حسب اظهار همین رئیس کلانتری چون برای انجام این کار بسیار دقت داشته است وجه مذکور را کف پای خود گذاشته جوراب را به پا کرده و چکمه نظامی روی آن می پوشدو به قصد دیدار آقا به باغ می رود ، خود ایشان بعدها می گفت وحشت داشتم که شایدخود مرا هم هنگام ورود جستجو نمایند و اگر کشف می شد که قصد کمک به آقا را دارم شدیدا در معرض خطر تنبیهات دیکتاتر و مستبد زمان رضاخان قرار می گرفتم به هر حال وجه مذکور به دست مرحوم آیه الله قمی می رسد و ایشان اظهار می دارند که : من مطمئن بودم امام زمان(عج)در چنین موقعیتی خاص ،

رعیت و سرباز خود راوانخواهد گذاشت . » (2)

درخواستهای پنجگانه از دولت ایران

مرحوم آیه الله قمی به اتفاق دو نفر از فرزندان و همراهی خدمتکار به سوی عراق رهسپار و در شهر کربلا در جوار مرقد مطهر سرور آزادگان حضرت حسین(ع)اقامت گزیدند . وقتی ایشان وارد کربلا می شدند مرحوم آیه الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی مرجع عالیقدر تقلید شیعه ، دامادشان آقا سید میرزا را با نامه ای به نمایندگی خدمت آیه الله قمی فرستاد و آقا میرسید می گوید : «آقا به من امر فرمودند از طرف ایشان دست شما را ببوسم . » (3)

هنگامی که مرحوم آیه الله قمی برای زیارت به سامراء رفت ، از طرف دولت عراق دستگیر و به کاظمین و بغداد جلب شد . ولی بعد ایشان را آزاد کردند و معلوم نشد علت توقیف و عامل آزاد کردن چه بوده است ؟

آیه الله قمی مقیم کربلا شدند و به اداره حوزه علمیه آنجا پرداختند و گروهی ازعلمای بزرگ از قبیل آیه الله میلانی(متوفی 1395 ه . ق)و مرحوم میرزا عبد الهادی شیرازی(متوفی 1380 ه . ق)و عده دیگری از علماء و جمعی از طلاب ایرانی به کربلاهجرت نمودند . مرحوم آیه الله قمی از وضع ایرانیان و اقدامات رضاخان و گرفتاری سخت مردم ناراحت بوده و پیوسته مترصد بودند تا اقدامی کنند ولی موقعیت پیش نمی آمد تا شهریور 1320 ش پیش آمد و رضاخان توسط اربابان انگلیسی اش از ایران اخراج و به سمت سنت موریس رهسپار و تبعید گردید . پس از سقوط او و ده سال دوری از وطن مرحوم قمی در نخستین فرصت پیش آمده به قصد زیارت مرقد مطهرامام رضا(ع)به ایران آمدند ، استقبال بی نظیری از آن بزرگوار در سراسر ایران به

عمل آمد از قصر شیرین تا مشهد همه جا چراغانی شد همه بزرگان روحانی ، و سران قبائل ، مسئولان امور دولتی ، و مردم به ملاقات آقا و استقبال ایشان شتافتند . به هر کجا کاروان آقا می رسید ، شهر بصورت نیمه تعطیل یا به کلی تعطیل می گشت .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه