فقهای نامدار شیعه صفحه 376

صفحه 376

در سال 1350 ه . ق ، وقتی مردم همدان از محضر مؤسس حوزه علمیه قم تقاضامی نمایند که آخوند ملا علی را جهت سرپرستی حوزه علمیه همدان به آن شهربرگردانند ، مرحوم آیه الله حائری با توجه به نیاز مبرم منطقه غرب کشور ، پیشنهاد آنان رابا سختی می پذیرد و به آنان می فرماید : من مجتهد عادلی را برای سرپرستی شما مردم همدان فرستادم . . . »

با این که در آن ایام در شهر همدان شخصیتهای بزرگ علمی و فقهی و اجتماعی همچون مرحوم آیه الله حاج میرزا محمد جولائی و حاج شیخ علی دامغانی و مرحوم سید نصر الله بنی صدر . . . زندگی می کردند ، ولی در اثر حسن خلق و تدبیر و علم وافرمرحوم آخوند معصومی ، زعامت امور دینی

مردم بصورت طبیعی به عهده ایشان قرارگرفت و او مشارالیه با لبنان گردید معظم له جهت فعالیت علمی خویش مدرسه مخروبه آخوند ملا حسین را تجدید بنا نمود و خود در آن مدرسه مشغول تدریس طلاب گردیدو جمعی از شیفتگان معارف اهل بیت(ع)را دور خود گرد آورد .

خاطره ای از آن روزگاران

استاد بزرگوار مرحوم آیه الله آخوند ملا علی معصومی در تابستان 1344 و1345 ، آن ایامی که محض بهره گیری از مکارم اخلاقی و مراتب علمی ایشان در تابستانها به همدان مسافرت می نمودم ، داستانی را تعریف می نمودند که بی مناسبت نخواهد بود در این روزگار وانفسا این سرگذشت حقیقی بازگو شود .

ایشان در مقام بیان مکارم اخلاقی و فضائل روحی استاد بزرگوارش آیه الله آقای حائری سرگذشت بس جالبی را تعریف می نمودند که جای بس عبرت گیری و پند واندرز ، جهت ما طلاب می تواند باشد و انگیزه نقل او ، ورود یک صدمه روحی از ناحیه برخی از اطرافیان مرحوم آیه الله العظمی بروجردی بود که خودشان رضایت نمی دادندمتن واقعه بازگو شود و حقیر نیز متن قضیه را بازگو نمی کنم ، فقط نیت خیر وشاگردپروری توام با اخلاق استاد عالی قدرش را تعریف می کنم . وی چنین فرمودند :

در آن روزهای نخستین ورودم به شهر همدان ، جمع اندکی از طلاب را آماده درس واقامت در مدرسه آخوند نموده بودم و امکانات مالی حوزه بسیار ضعیف و در حد صفربود روزی در همین مدرسه آخوند و در آن حجره(اشاره به حجره ای رو به روی درب ورودی مدرسه)با جمعی از طلاب تازه وارد نشسته و مشغول تدریس مقدمات ومطالب فقه و اصول بودم که خادم مدرسه وارد حجره شد و گفت : فرد تازه واردی ازبازاریان اجازه می خواهند

تا به حضورتان برسد . اجازه هست یا نه ؟ گفتم بگو بفرمائید .

دیدم فرد موقر و محترمی وارد شد و سلام گفت و از شخص حقیر جویا شدند . درپاسخ گفتم : بنده خودم هستم . ایشان گفتند : آیه الله العظمی حائری در قم به شما سلام داشتند و امانتی نیز داشتند ، وظیفه داشتم که به حضور شما برسانم . کیسه ای ازمسکوکات آن روز را بازگشود و گفت این پول را آیه الله حائری فرستاده اند . گفتم چراخودشان مصرف ننمودند ؟ در صورتی که مصارف ایشان خیلی بیشتر می باشد .

مهمان تازه وارد در پاسخ گفت : من یکی از مقلدین حضرت آیه الله حائری هستم جهت ادای وجوه شرعی و پرداخت سهم مبارک امام(ع)به محضر مبارک ایشان به قم مشرف بودم . ایشان پرسیدند اهل کجا هستید ؟ عرض کردم همدان و به تجارت فرش اشتغال دارم . از وضع زندگی ام جویا شدند ، گفتم بحمد لله وضع زندگی ام نسبتاخوب و رضایت بخش می باشد و وجوهی که به خدمت حضرتعالی آورده ام از درآمدامسال می باشد . آقا فرمودند به من بگوئید با وجود آقای معصومی در همدان چرا وجوه خود را به اینجا آورده اید ؟ اگر خواستید پاداش بیشتری داشته باشید ، دوباره به محل خود بازگردید و این وجوه را نیز به خدمت ایشان برسانید . گفتم مگر در همدان مجتهدی وجود دارد ؟ من که مقلد حضرتعالی هستم . فرموده بودند : آری مگرنشنیده ای که آیه الله آخوند ملا علی معصومی تازگی ها در همدان اقامت گزیده اند ؟ شمابهتر است این وجوه را به محضر ایشان ببرید . با این عمل دو ثواب نموده اید : نخست ذمه ات را بری نموده ای ، دوم اینکه به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه