فقهای نامدار شیعه صفحه 382

صفحه 382

نمی دانم در وجود ذی جود مرحوم آیه الله العظمی حائری چه خاصیت ویژه وچه اکسیر حیاتی و نشاط معنوی نهفته بود که اغلب معتکفان حلقه درسش را عاشق واله و سودائی خویش نموده است نوع فارغ التحصیلان مکتب درسی او دائم در ذکرخیر او و همیشه بازگو کننده ثناء جمیل او بوده اند ، بویژه استاد بزرگوار مرحوم آیه الله العظمی آخوند ملا علی همدانی(قدس سره الشریف) .

درست است که علاقه به استاد ، یک نوع علاقه به فطرت و عشق به کمال وجمال خدادادی و فطری می باشد که همگان در درون خویش در راستای کمال جویی چنین علاقه ای را دارند ، ولی این عشق و علاقه درونی در وجود شاگردان وتربیت یافتگان مکتب او مبدل به عشق شور انگیز و سوز درونی گشته بود که همیشه شعله سر می کشید و از درون به فریاد و تحسین وامی داشت . آنان همگی از استاد بحث می کردند و جلسه ای نبود ، مگر آنکه ذکر خیر او را تکیه کلام خود قرار داده باشند وطبق علاقه خاص و منحصر به فرد خودشان ، یاد و ذکر خیری از استاد عالیمقام خویش ، مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حائری داشته باشند

.

ایشان در ایام متبرکه رمضان منبری نمی رفتند ، مگر آنکه با تصریح یا با استفاده وکنایه ، فضیلتی از فضائل اخلاقی او را بیان کنند . جلسه درسی پیش نمی آمد ، مگر آنکه به یاد استاد ، کلامی ، بیانی ، خاطره ای را بیان کنند . او نه تنها عاشق استاد ، بلکه عاشق منسوبین و وابستگان و اولاد و فرزندان رشید استادشان نیز بودند . فرزند بزرگوارشان آقای مهندس حسین معصومی نقل می نمودند : گاهی از تابستانها اتفاق می افتاد که مرحوم آیه الله حاج شیخ مرتضی حائری(اعلی الله مقامه الشریف)یا حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج مهدی حائری ، یادگارهای ارزنده حاج شیخ به همدان یا دره مراد بیک می آمدند و مهمان ما می شدند . بارها دیده بودم پدرم با آن همه سن و سال و باآن همه عظمت و وقار ، که هزاران نفر دست او را می بوسیدند و توتیای چشم خودمی نمودند ، از سر تواضع و علاقه به استاد و مراد خویش و به یاد آن عزیز از دست رفته ، به دست نور دیده های آن مرحوم بوسه می زدند و به این ترتیب در قبال مقام استادتواضع و فروتنی و حق شناسی خود را اعلام می داشتند . وقتی در غیاب آنان از آقامی پرسیدم ، در پاسخ می فرمودند : من عطر استاد را از فرزندان استادم استشمام می نمایم و به خاطر استادم از دست یادگارهای او بوسه برمی دارم . این یک امر عجیب در زندگی آن مرد پرهیزگار بود . بارها می فرمود مرحوم حاج شیخ همانند پدر دلسوز ازما طلاب مراقبت می نمود . او فریفته دنیا و مقام و منصب نبود و انسان متواضع و خاکی و فروتنی بود . مثلا گاهی پیش

می آمد که آن مرحوم عرقچین در سر برای خرید نان سنگک به نانوایی محل می رفت و در صف نانوایی می ایستاد و به نوبت نان خود رامی گرفت ، با آنکه خادم و علاقمند فراوان داشت . آری اینچنین بود که در قلب مردم جا داشت ، و اینگونه می زیستند مردان خدا و سالکان الی الله .

عبادت و تهجد

مرحوم آیه الله آخوند معصومی ، مرد خدا ، اهل دعا ، حلیف خلوت و جلیس تهجد و انیس جلوت بود او این سیر و سلوک باطنی و عرفانی را از استاد بزرگوارش مرحوم عارف ربانی و سالک صمدانی ، آقای حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی فرا گرفته بود . استادی که همیشه به او ارادت می ورزید و ذکر جمیلش ، همیشه بر سرزبانش بود .

گرچه این مقوله از زندگی او شهره آفاق و ورد زبان مردم متدین همدان و منقطه غرب کشور می باشد ، در عین حال بی مناسبت نیست موردی را که خود شاهد و ناظرآن بوده ام-به اصطلاح ، درایت است و نه روایت ، رؤیت است نه حکایت-جهت شماخواننده عزیز تعریف نمایم تا هم تکرار معنویت و یادآور ذکر محبوب ، و هم یادواقعه ای از زندگی آن بزرگ بوده باشد .

در یکی از تابستانهای سال 43 یا 44 ه . ش بود که در همدان بودم ، ظهر روزپنجشنبه استاد بزرگوار موقع مراجعت به منزل فرمودند : عصر ساعت 3 و 4 ، جهت افتتاح مسجد نو بنیاد کبوتر آهنگ ما را دعوت کرده اند و وسیله هم می آورند ، شما هم اگر علاقه داشته باشید یکی دیگر از شهرهای ما را ببینید ، می توانید همراه ما باشید .

اینجانب که حضور در محضر آن عالم ربانی را بسیار دوست می داشتم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه