فقهای نامدار شیعه صفحه 444

صفحه 444

جواب : یکی از خصوصیات مرحوم آقا این بود که ایشان مطالعه زیادی داشتند وهر کتابی که به دستشان می رسید ، همان شب اول می نشستند و تا نصف شب و گاهی تاسحر مطالعه می فرمودند . سپس رئوس مطالب یا احیانا مطلبی اگر به نظرشان می رسید ، در حاشیه یادداشت می کردند . لذا اکثر کتابهایی که از منزل ایشان به کتابخانه منتقل شده است(چندین هزار جلد)این خصوصیت را دارند و روی این زمینه با اشخاص وشخصیتهای بزرگ دنیا ارتباط و مباحثاتی نیز داشته اند . از جمله مباحثه خیلی مهم ایشان با فیلسوف معروف ، «تاگور»هندی می باشد که در قم مهمان مرحوم ابوی مابودند ، و مباحثه با وزیر امام زیدیه ، «امام یحیی که در زمان مرحوم آیه الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حائری(ره)از سوی امام یحیی به دعوت ایشان به قم آمده بودند .

وایشان با زیدیها و علمای مصر و دیگر کشورهای اسلامی و علمای بزرگ داخل کشورروابط حسنه داشته اند و به خاطر همین ارتباطات و مباحثات بود که به دریافت بیش از200 اجازه روایتی از این علماء نائل آمدند که حدود 160 اجازه از علمای بزرگ شیعی خودمان در ایران و حدود 12 اجازه از علمای اهل سنت و حدود 25 اجازه هم ازعلمای زیدیه است . این اجازات را در مجموعه ای به نام المسلسلات فی الاجازات در دو جلد جمع آوری کرده ایم که جلد اول شامل مقدمه و عین دستخط علماء و جلددو شامل زندگینامه های آنان می باشد ، و در این یکی دو سده اخیر در میان علمای اسلامی ، این تعداد اجازات و نیز عالمی که این قدر احاطه به ممالک اسلامی داشته باشد و دارای ارتباطات فرهنگی در این سطح باشد ، سابقه ندارد . حد اکثر اجازه ای که-علمای اسلامی دریافت می کردند ، شاید به 20 تا هم نمی رسید . ولی اجازات ایشان متجاوز از دویست اجازه می باشد .

نقش او در انقلاب اسلامی

سؤال : درباره نقش معظم له در دوران مبارزات انقلابی مردم ایران و پس ازپیروزی انقلاب و همچنین رابطه ایشان با رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(قدس سره)را توضیح بفرمائید .

جواب : مرحوم والد ما در دوران مبارزات انقلابی مردم ایران و همچنین دوران پس از انقلاب اسلامی ، همواره در تمامی صحنه ها در کنار رهبر کبیر انقلاب حضرت آیه الله العظمی امام خمینی(ره)بوده است . به خاطر دارم زمانی که ساواک شاهنشاهی حضرت امام را دستگیر و در تهران زندانی کرده بودند ، مرحوم آیه الله شهید حاج آقامصطفی(ره)تشریف آوردند در منزل و مشغول صحبت با مرحوم والد بودند که ناگهان ماموران ساواک برای دستگیری

ایشان با وضع اسفباری از روی دیوارها به خانه ما ریختند و وقتی با ممانعت مرحوم ابوی روبرو شدند ، مشتی به سینه ایشان زده وبالاخره مرحوم حاج آقا مصطفی را بردند . به هر تقدیر پس از آزادی امام و تشرف ایشان به قم ، مرحوم والد سه روز تمام تشریف می بردند بیت امام و در معیت امام و درکنار امام می نشستند و با این کار ثابت می کردند که مراجع همه در این هدف شریک بوده و متفقا به دنبال حضرت امام هستند .

در قضیه 15 خرداد که ساواک مجددا حضرت امام را دستگیر کرد ، مرحوم والداز نخستین افرادی بودند که تشریف بردند در صحن مطهر و از بلندگو مردم را به تحصن در صحن مطهر دعوت کردند و مرحوم حاج آقا مصطفی و بعضی آقایان دیگرهم تشریف آوردند ، در آن روز مرحوم ابوی اعلامیه ای صادر کردند و در آن رژیم راتهدید کردند که چنانچه یک مو از سر آیه الله خمینی کم شود ، ما به اقدامات دامنه داری دست خواهیم زد .

پس از آن تا یک هفته منازل مراجع عظام در محاصره نیروهای امنیتی قرارداشت . سپس با مشاوره ای که با آقایان مراجع دیگر داشتند ، قرار شد مسافرتی به تهران بکنند . بدین ترتیب ایشان به اتفاق بعضی دیگر از مراجع قم و مرحوم آیه الله العظمی میلانی از مشهد و مرحوم آیه الله العظمی خوانساری و علمای منتفذ سایر شهرها ، درتهران جمع شدند و روزانه جلسات متعددی را تشکیل داده و خواهان آزادی حضرت امام بودند . چهار ماه تمام این وضع ادامه داشت و رژیم که استمرار این وضع راخطرناک می دید ، لذا مرحوم والد و

دیگر مراجع را دستگیر کرده و در ماشین انداختند ویکسره به قم آوردند . حتی ایشان در راه محصور بودند و می خواستند تطهیر کنند ، ولی مامورین گفتند ما حتی یک لحظه هم اجازه نداریم ماشین را نگه داریم . ایشان راآوردند و با یک وضع بدی داخل منزل انداختند و رفتند . پس از تبعید حضرت امام به ترکیه ، نمایندگانی از طرف برخی مراجع برای دیدار ایشان می رفتند ، ولی دولت وقت به بنده که نماینده ایشان بودم ، اجازه خروج نداد ، لیکن پس از تبعید حضرت امام به عراق ، بلافاصله مرحوم ابوی مرا خواستند و چند نامه به من دادند و فرمودند شماماموریت دارید این چند نامه را به امام برسانید . من با کسب اجازه از محضرشان به طورمخفیانه از طریق خرمشهر خود را به بصره و از آنجا به کربلا رساندم و در بیت حضرت امام به حضور ایشان رسیده و دست مبارکشان را بوسیدم . ایشان سؤال فرمودند شماچطور آمدید ؟ عرض کردم حسب الامر ابوی و برای ملاقات حضرتعالی شرفیاب شدم . حضرت امام خیلی خوشحال شدند ، نامه ها را گرفتند و تکلیف فرمودند تا روزی که در عراق هستید ، باید در منزل ما باشید . لذا بنده در آن شرایط حساس پس از یک ماه اقامت در بیت ایشان در نجف اشرف ، با کسب اجازه از محضرشان به ایران مراجعت نمودم و در نامه هایی را هم ایشان در پاسخ نامه ها دادند و فرمودند سعی کنید اینها به دست نیروهای امنیتی نیفتد . در زمانی هم که امام در پاریس تشریف داشتند ، بنده از طرف مرحوم ابوی خدمت ایشان شرفیاب شدم و در مجموع روابط

امام و ابوی ما بسیارخوب بود و نامه های متعددی بین آن دو بزرگ رد و بدل می شد . و همچنین مرحوم حاج آقا مصطفی نامه های زیادی را به مرحوم ابوی می نوشتند و می فرمودند : «من واقعاهمانگونه که به پدرم احترام می گذارم و علاقمند هستم ، به حضرتعالی هم علاقمندهستم . »بعضی از این نامه ها را الآن در اختیار داریم . همچنین مرحوم ابوی کرارامی فرمودند : «حضرت امام را من به تازگی نمی شناسم ، بلکه از همان اوائل ورودم به شهر قم حجره ای در مدرسه دار الشفاء داشتم و به فاصله یک حجره ، حجره حضرت امام قرار داشت و ما با حضرت امام از همان زمانها آشنایی نزدیک داشتیم . به هر حال مرحوم ابوی خیلی به حضرت امام علاقمند بودند و اعلامیه ها و سخنرانیهای ایشان گواه این مطلب است .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه