فقهای نامدار شیعه صفحه 446

صفحه 446

1-ساده زیستن

یکی از خصوصیات برجسته ایشان ساده زیستی و عدم توجه به مسائل مادی وزخارف دنیوی بود . ایشان پس از اقامت در قم و ازدواج با والده ما از نظر مالی مدتها دروضعیت بدی به سر می بردند و مدتها اجاره نشین بودند تا اینکه کم کم با تهیه یک زمین کوچک در آن خانه ای ساختند و تا آخر عمرشان نیز در آن زندگی کردند . ایشان هیچوقت از وضعیت مالی مطلوبی برخوردار نبودند و هر آنچه به دست می آوردند ، درراه رفع حوایج مردم مصرف نموده ، یا وقف می کردند و هیچ گاه مالی را به خودشان اختصاص نداده اند . می فرمودند : «من شب که می خوابم هیچ پولی ، هیچ اندوخته ای درجیب من نباشد ، چون ما عامل هستیم . ما باید از این دست بگیریم و با دست دیگربدهیم به فقرا ، ایتام ، نیازمندان و کمک کنیم به مراکز علمی ، دینی و فرهنگی ، اینها مال مانیست!»و تا آخر عمر نیز چنین بودند . شب آخری که ایشان رحلت فرمودند ، همان شب به بنده می فرمودند : «من خیلی بارم سبک است و هیچ نگرانی ندارم ، تنها یک چیزمرا زجر می دهد و آن این است که می ترسم در ایام زندگیم نوشته من یا صحبتهای من در هر موردی باعث شده باشد که حقی ناحق شود ، یا در همسایگی ما گرسنه ای بوده باشد و ما غذای سیر خورده باشیم

که و الله و بالله و تالله اگر چنین چیزی بوده من آگاهی نداشته ام و نصیحت می فرمودند که شما هم بارتان را سبک کنید و از تجمل پرستی وخانه بزرگ و . . . بپرهیزید ، که همه چیز ظرف چند دقیقه نابود می شود . »و روزی که ایشان از دنیا رفتند ، یک قبا داشتند که مشکی بود و در ایام محرم و صفر می پوشیدند ومجموع پولی که در جیب ایشان بود ، هشتصد تومان بود و هیچ اندوخته ای ، زمینی یاملکی نداشتند و هر آنچه به دستشان می رسید ، در موارد فوق الذکر مصرف می کردند .

2-عشق به کمال و علم

یکی دیگر از خصوصیات ایشان علاقه و عشق بی حد و حصر نسبت به کسب علم و دانش بود . یک وقتی ایشان نقل می فرمودند : «زمانی که ما در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشتیم ، گاهی می شد که ما تا 40 روز اصلا گوشت گیرمان نمی آمد که بخوریم ، خوب آقازاده هم بودیم و رویمان نمی شد برویم پیش اعلام و بزرگان آن وقت و دست دراز کنیم و گاهی آنقدر سرگرم درس بودیم که تا 24 ساعت گرسنه می ماندیم ولی اصلا توجه به این مسائل نداشتیم . »

می فرمودند : «زمانی که من در مدرسه قوام در نزدیکیهای صحن مطهر مولی امیر المؤمنین در نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشتم ، با مرحوم آیه الله حاج سیدابو القاسم ارسنجانی شیرازی که از علماء بزرگ شیراز بودند ، هم حجره بودم . ما گاهی گرسنه می شدیم و هیچ چیز نداشتیم بخوریم . بعضی از اعیان و اشراف آن روز هم فرزندان خود را می فرستادند به نجف اشرف که درس بخوانند ، ولی اینها معمولامی آمدند و درس نمی خواندند و آش

و پلویی راه می انداختند و عده ای هم از این افرادی که دنبال دنیا بودند ، دور اینها را می گرفتند و ارتزاق می کردند ، گاهی اینها کاهوی زیادی می خریدند و می آمدند در کنار حوض و برگهای زیادی را می ریختند در حاشیه حوض و ساقه های وسطش را می بردند و می خوردند . و من و آن رفیق هم حجره ام باهم می رفتیم این برگهای اضافی کاهوها را مخفیانه جمع می کردیم و با آنها سد جوع می کردیم و هیچگاه هم به خودمان اجازه نمی دادیم که برای کسی بازگو کنیم ، ولی آنی از تحصیل و تدریس غافل نبودیم . »

3-استفاده از امکانات داخلی

حضرت آیه الله خصوصیت دیگری که داشتند ، می فرمودند : «من از روز اولی که خودم را شناختم و روی پای خودم ایستادم ، از البسه خارجی استفاده نکرده ام . »و تاآخر عمرشان هم همینطور بودند و می فرمودند : «این یک راه مبارزه با استعمار واستعمارگران است . »حتی یک وقتی من هنوز کوچک بودم ، خیاط آمد و به ایشان گفت :

آقا دکمه از خارج می آید و برای قبا ناچاریم از آن استفاده کنیم ، ایشان اجازه ندادند ومدتی در این فکر بودند که چه بکنند ، بعد یکی گفت بعضی از خانمها در خانه از این قیطانهایی که به لب عبا می دوزند ، شبیه دگمه درست می کنند و شما می توانید این را به خیاط بدهید و لذا لباسهای ایشان هیچ وقت دگمه نداشت و از همین قیطانهایی که درداخل تولید می شد استفاده می کردند .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه