راه یافته یا چگونه شیعه شدم صفحه 94

صفحه 94

قرآن شب و روز به آن ها می آموخته که چگونه با رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله مؤدبانه برخورد نمایند و چگونه با وی سخن بگویند تا جایی که آنان را تهدید می کند اگر در حضور پیامبر فریاد کنید اعمال شما تباه می گردد.

من با خود گفتم شاید کسی که سایر افراد را به سرپیچی دستور پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و تردید در آن تحریک کرده شخص عمر بن خطّاب باشد،زیرا خود وی اقرار کرده بود«برای آن،کارهایی انجام دادم»و نخواست آن را بیان کند و همین،مطلب را در موارد دیگری تکرار می کرد و می گفت:من پیوسته روزه می گیرم و صدقه می دهم و نماز می خوانم و بنده آزاد می کنم،زیرا از پیامد گفتار زشت خود می ترسم...تا آخر آنچه که در این ماجرا از وی نقل گردیده است... (1)از اینجا می توان دریافت خود عمر از زشتی مخالفت آن روز خود آگاه است و این سرگذشتی شگفت آور و باورنکردنی است،امّا حقیقت دارد.

2.صحابه و ماجرای غم انگیز«یوم الخمیس»

خلاصۀ سرگذشت به این صورت است که صحابه،سه روز قبل از وفات رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله در منزل آن حضرت گردهم آمدند.پیامبر دوات و شانۀ گوسفندی را طلبید تا برای پیش گیری از ضلالت و گمراهی آنان مطالبی را یادداشت نماید،امّا صحابه در این مسئله به اختلاف پرداختند و یکی از آنان به حضرت نسبت هذیان گفتن داد.حضرت ناراحت شد و بی آنکه چیزی برای آنان بنویسد آن ها را از منزل خویش بیرون راند و اینک مقداری مشروح تر به بیان این ماجرا می پردازیم:

ابن عبّاس گفت:چه روزی بود آن پنجشنبه،که کسالت و ناراحتی رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله در آن روز شدّت یافت!حضرت فرمود:بیایید چیزی برای شما بنویسم که پس از آن گمراه نگردید،امّا عمر گفت:پیامبر از شدّت درد چنین می گوید،ما قرآن را در اختیار


1- 1) .سیرۀ حلبی(باب صلح حدیبیه)،ج 2،ص 706.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه