شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع صفحه 641

صفحه 641

مسلمان عادی بخواهد وصیت نماید مانع آن نمی گردند تا چه رسد برسول خدا که اطاعتش واجب و تمرّد و مخالفتش کفرآور است چه آنکه وصیت بزرگان اسباب هدایت است احدی ممانعت نمی نماید-چنانچه خلیفه ابی بکر و خلیفه عمر رضی اللّه عنهما وصیت نمودند و احدی ممانعت ننمود باز عرض می کنم که حقیر نمی توانم زیر بار چنین خبری بروم

داعی- حق دارید باور نکنید نه شما تعجب می نمائید بلکه هر مسلمانی!بالاتر بگویم هر شنونده ای از هر قوم و ملت از این قضیّه در حیرت است که چگونه پیغمبر مطاعی در أیام آخر عمر بخواهد وصیتی بنماید که هدف و مقصدش جلوگیری از اضلال امت و نشان دادن راه سعادت بآنها باشد او را مانع شوند-ولی چه می توان گفت که این عمل واقع شده باعث زیادتی غم و مصیبت مسلمانان گردیده.

گریستن ابن عباس از مانع شدن پیغمبر را از وصیت

این تأسف نه برای من و شما است بلکه اصحاب آن حضرت در این مصیبت مولمه گریه ها نمودند چنانچه بخاری و مسلم و دیگران از أکابر علماء خودتان روایت نموده اند که عبد اللّه بن عبّاس(حبر امت)پیوسته اشک می ریخت و می گفت یوم الخمیس ما یوم الخمیس و آن قدر گریه می کرد که زمین از اشک چشم او تر می شد.

سؤال نمودند چه چیز واقع شد در روز پنجشنبه که یاد آن روز تو را بگریه می آورد می فرمود چون مرض بر رسول خدا مستولی شد أمر فرمود دوات و کتفی بیاورید تا بنویسم برای شما کتابی که هرگز گمراه نشوید بعض از حضّار مجلس مانع شدند بعلاوه گفتند محمّد(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم)هذیان می گوید آن روز یوم الخمیس بود که هرگز فراموش نخواهد شد چه آن که گذشته از اینکه مانع شدند و نگذاردند آن حضرت وصیت بنماید بلکه زخم زبان هم زدند؟!!.

شیخ- چه کس ممانعت از وصیت نمودن رسول خدا نمود.

داعی- خلیفه ثانی عمر بن الخطاب بود که مانع از وصیت آن حضرت گردید.

شیخ- خیلی ممنون شدم که زود خیالم را راحت نمودید چون که از این بیانات

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه