یک حرف از هزاران صفحه 1

صفحه 1

بسم الله الرّحمن الرّحیم

پیشگفتار

سپاس خدایی را که عالمیان را از عدم به وجود آورد و لباس حیات پوشانید، و در مسیر محبّت و عشق به خود برانگیخت، و خلقت عظیم خود را از محبّت آغاز نمود، و فرمود: «من گنج پنهانی بودم، دوست داشتم شناخته شوم، پس جهانیان را آفریدم که مرا بشناسند.»(1)

ناگهان دستی زغیب آمد پدید

یک جهان مهر و محبّت آفرید

عشق را با یک تپش آغاز کرد

دفتر رحمانی اش را باز کرد

جایی که نه صحبت از زمان بود و مکان، نه خورشید و آسمان، نه زمین و کهکشان، نه حرفی از آدم و حوّا، نه صحبتی از موسی و عیسی، خدا بود و هیچ چیز به جز ذات نورانی او نبود.

در ازل پرتو حُسنت زتجلّی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

و این چنین بود که خداوند سبحان، عشق و محبّت خود را به عالمیان هدیه کرد و آیاتی از الطاف بی کرانش را بر همگان خواند. بدین ترتیب، روح تنهایی جهان، سبز شد و ارتفاع آبی آسمان، عظمت پیدا کرد.


1- . بحارالأنوار، ج 84، ص 199.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه