امام حسین علیه السلام از دیدگاه اهل سنت صفحه 106

صفحه 106

آنجا بودم، دوست داشتم از او جدا نشوم تا با وی کشته شوم. به خدا، چیزی که مرا تسکین می دهد و مصیبت غمشان را آسان می کند، همین است که با برادرم و عموزاده ام کشته شده، و او را یاری کرده و با وی ثبات ورزیده اند. آن گاه رو به حاضران کرد و گفت: حمد خدای عز و جل را، به خدا کشته شدن حسین برای من گران بود. اگر دستانم او را یاری نکرد، دو پسرانم یاری اش کردند».(1)

چهار _ واثله بن اسقع

چهار _ واثله بن اسقع

اوزاعی از شداد بن عبدالله روایت می کند: «هنگامی که سر حسین را به شام آوردند، مردی او و پدرش را دشنام داد. شنیدم که واثله گفت: به خدا قسم، همواره علی و حسن و حسین و فاطمه را دوست دارم از هنگامی که شنیدم آنچه را رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره آنان گفت؛ زیرا روزی به دیدار رسول خدا صلی الله علیه و آله در منزل ام سلمه رفته بودم دیدم حسن آمد. رسول خدا صلی الله علیه و آله او را روی زانوان راست خود نشانید و بوسید. آن گاه حسین آمد او را نیز بر زانوان چپش نشانید و بوسید. سپس فاطمه آمد او را نیز پیشش نشانید و علی را نیز فراخواند. آن گاه فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛ خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملًا شما را پاک سازد». (احزاب: 33) ابن اثیر پس از نقل حدیث می گوید ابو احمد عسکری گفته است که اوزاعی و زهری در فضایل اهل بیت علیه السلام جز همین حدیث را نقل نکرده اند؛ چرا که آن دو از بنی امیه می ترسیدند».(2)


1- تاریخ الطبری، ج 5، ص 467؛ الکامل، ج 4، ص 89 .
2- اسد الغابه، ج 1، ص 498.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه