- پیشگفتار 1
- فطرت، معرفت و علم 4
- راه شناخت منبع صحیح معرفت 6
- کدام اندیشه صحیح است ؟ 18
- حدیث ثقلین 21
- حدیث «امان بودن اهل بیت» 23
- اهل بیت(علیهم السلام) چه کسانی هستند؟ 24
- خلفای بعد از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) دوازده نفرند 30
- اهل بیت، هدایت به حق می کنند 35
- اهل بیت(علیهم السلام) صراط مستقیم هستند 36
- اهل بیت(علیهم السلام)، اسلام و راه امان هستند 37
- امت میانه 37
- اهل بیت(علیهم السلام) ریسمان الهی اند 38
- اهل بیت اهل ذکر هستند 43
- تمسّک آدم(علیه السلام) به اهل بیت(علیهم السلام) 44
- اهل بیت(علیهم السلام) اهل نجات هستند 51
- دوستان اهل بیت(علیهم السلام) به بهشت وارد می شوند 51
- اهل بیت(علیهم السلام) در قیامت 53
- بشارتی از جبرئیل 53
- گنبدی از نور 54
- نوشته ای بر در بهشت 54
- برخی از فضایل 58
- وجوب اطاعت 59
- اساس دین 59
- سؤال از دو شیء پر ارزش و گرانبها 60
- کرامت خدا 61
- مطبوع ترین عطر 63
- بهترین افراد 64
- اجابت دعا 65
- برگزیده خدا 65
- علی(علیه السلام) و قرآن 72
- حبّ علی (علیه السلام) رهایی از جهنم است 73
- نظر به علی(علیه السلام) عبادت است 73
- حبّ علی (علیه السلام) حبّ خدا و رسول(صلی الله علیه وآله) است 75
- علی (علیه السلام) یاری کننده رسول خدا(صلی الله علیه وآله) است 76
- وجوب اطاعت از علی (علیه السلام) 77
- علی(علیه السلام) اکمال دین و اتمام نعمت الهی است 78
- علی (علیه السلام) پرچم هدایت است 78
- اوّل کسی که ایمان آورد 83
- علی (علیه السلام) قسیم بهشت و جهنم است 84
- علی (علیه السلام) خلیفه رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) 86
- روایتی از عمربن خطاب 87
- علی (علیه السلام) امیر و ولیّ شماست 88
- داناترین فرد 88
- دختر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) چرا فاطمه نامیده شد؟ 90
- زهرا(علیها السلام) چرا نام «بتول» گرفت ؟ 91
- فاطمه(علیها السلام) سیده زنان دو جهان 91
- بهترین زنان بهشت 91
- پاره تن رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) 92
- دوستدارترین فرد به رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) 92
- شبیه ترین فرد به رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) 93
- بخشش فدک 94
- غضب فاطمه (علیها السلام) واسطه در غضب خدا 94
- کسی که خدا او را برگزید 94
- حوریه ای در میان انسانها 95
- آفرینش نور پیش از آفرینش خلق 101
- آفرینش نور اهل بیت (علیهم السلام) 103
- نور واحد 104
- نور خدا 104
- انوار مشهود ابراهیم 105
- نکته اوّل 107
- نکته دوّم 107
- پاکی ولادت 127
- حیات و مرگ در پرتو محبت اهل بیت 128
- محبت اجر رسالت است 128
- عصمت 132
- مکارم اخلاق 135
- گواهی عمر بن عبدالعزیز 168
- شیعان نجات یافتگان هستند 176
- مناظرات بین من وبرخی از علمای شیعه 179
- دست یافتن به کتاب 179
- عرضه کردن مراجعات به برادر دانشمند 180
- اولین واضع اسم شیعه 181
- تردید در ادامه تحقیق 185
- کتاب آن گاه... هدایت شدم 185
- آغاز تحوّل 185
- گفتگو با یکی از علما 187
ص:187
1- (1) . و روی ابن المغازی الشافعی فی مناقبه بسنده عن النبی (صلی الله علیه وآله وسلم) قال: قال النبی (صلی الله علیه وآله وسلم): «یدخل من أمّتی الجنه سبعون ألفاً لا حساب علیهم. ثم التفت الی علی (علیه السلام) فقال: «هم من شیعتک و أنت إما مهم»; مذهب اهل البیت، ص 281.
2- (2) . و روی ابن المغازلی المالکی فی مناقبه عن ابن عباس، قال: سألت رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) عن قوله تعالی: «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ - الآیه» فقال قال لی جبرئیل: «ذلک علی و شیعته هم السابقون إلی الجنه المقربون من اللّه لکرامته» مذهب اهل البیت، ص 283.
3- (3) . و روی ابن الحجر فی «صواعقه المحرقه» له قال: اخرج الطبرانی انه (صلی الله علیه وآله وسلم) قال لعلی (علیه السلام): «أوّل أربعه یدخلون الجنه انا و أنت و الحسن و الحسین و ذریاتنا خلف ظهورنا و ازواجنا خلف ذریاتنا و شیعتنا عن ایماننا و شمائلنا»; لماذا اخترت مذهب الشیعه مذهب اهل البیت، صص 285-284.
که از این عیوب دورند; به مانند دور بودن گرگ یوسف از یوسف. به کتابها وآثار آنها مراجعه کن تا به درستی گفتار ما پی ببری...
کتاب آن گاه... هدایت شدم
این کتاب تألیف دکتر سید محمد تیجانی سماوی است که سالهای متمادی بر مذهب مالک بن انس وازاهل سنت و جماعت بود. آن چنان که خود نگاشته است، پس از تحقیق وبررسی درمذاهب خداوند او را به صراط مستقیم هدایت کرده وموفق شد وارد «فرقه ناجیه» مذهب شیعه شود. دراین جا به برخی از آنچه درباره زندگی و چگونه شیعه شدنش نگاشته است، می پردازیم.
آغاز تحوّل
تردید در ادامه تحقیق
سه ماه حتی در موقع خوابیدن متحیّر و سراسیمه بودم، اندیشه های گوناگون مرا بدین سوی آن سوی می کشید ودر دریای اوهام وپندارها غوطهورم می ساخت، وبر خود می هراسیدم از برخی اصحاب که درباره تاریخشان به تحقیق می پرداختم وتناقضهای شگفت انگیزی در رفتار واعمالشان می یافتم زیرا درطول زندگیم چنین پرورش یافته بودم که باید اولیای خدا وبندگان شایسته اش را احترام و تقدیس نمایم وگرنه هرکه در باره آنها سخن بدی بگوید یا اسائه ادبی بنماید، اذیت و آزار خواهد دید هرچند آنها مرده باشند!
ودر گذشته، در کتاب «حیاه الحیوان الکبری» نوشته «دمیری» خوانده بودم که: «شخصی عمربن خطاب را دشنام می داد، دوستانش در کاروان او را هشدار می دادند ونهی می کردند. هنگامی که رفت ادرار کند، یک مار سیاه او را نیش زد و در جا مرد، برای او قبری کندند که خاکش کنند، دیدند در قبر، مار سیاه بزرگی هست، قبر دیگری