دو مکتب در اسلام جلد دوم صفحه 193

در زادالمعاد آمده است که عبدالله زبیر فرمان داد که تنها حج گزارده شود و بین حج و عمره را جمع نکنید و گوش به حرف این کورتان ندهید. ابن عباس در پاسخ ابن زبیر گفت : کوردل تو هستی ، چرا درباره عمره تمتع از مادرت نمی پرسی ؟ فرزند زبیر کسی را به خدمت مادرش فرستاد و حقیقت را از او جویا شد. او پاسخ داد: ابن عباس راست می گوید. ما به قصد حج با پیامبر خدا (ص ) بیرون شده بودیم که رسول خدا دستور داد آن را عمره قرار دهیم . ما نیز پس از انجام عمره از احرام بیرون آمدیم و محرمات احرام بر ما حلال گردید، تا آنجا که بویهای خوش در بخورد آنها بین زنان و مردان به هوا برخاست (719).

دلایل عروه بن زبیر (720) و ابن عباس

در مسند احمد آمده است که عروه بن زبیر به ابن عباس گفت : ابن عباس ! تا کی مردم را گمراه می کنی ؟ ابن عباس پرسید: ای عریه ! در چه موردی می گویی ؟ گفت : به

ما دستور می دهی که عمره را در ماههای حج به جا آوریم ، در صورتی که ابوبکر و عمر آن را نهی کرده اند! ابن عباس گفت : آخر پیامبر خدا (ص ) آن را به جا آورده است ... (721).

و بنا به روایتی دیگر ابن عباس پاسخ عروه را چنین داد: می بینم که به هلاکت خواهند افتاد. من می گویم پیامبر خدا (ص ) چنین دستور داده ، آنها می گویند ابوبکر و عمر آن را ممنوع کرده اند (722)!

و بنا به روایتی دیگر، عروه گفته است : ای ابن عباس ! از خدا نمی ترسی که مردم را به انجام عمره تمتع فتوا می دهی ؟! ابن عباس پاسخ داد: ای عریه ! این موضوع را از مادرت بپرس . عروه گفت : ابوبکر و عمر، عمره به جا نیاورده اند! و ابن عباس جواب داد: من از پیغمبر (ص ) می گویم ، و شما از ابوبکر و عمر جوابم را می دهید؟ (723)

و باز در روایتی دیگر ضمن آوردن دلایل عروه بن زبیر در مساءله عمره با مردی مجهول الهویه ، در زاد المعاد آمده است که عروه بن زبیر به مردی از اصحاب پیامبر خدا (ص ) گفت :

تو مردم را در دهه اول ذی حجه به انجام عمره تمتع امر می کنی ، در صورتی که عمره در این ایام روا نیست ! آن مرد گفت : چرا در این مورد از مادرت نمی پرسی ؟! عروه پاسخ داد: ابوبکر و عمر، عمره به جا نیاورده اند! و آن مرد گفت : این است که خود را

به هلاکت انداخته اید. خدای عزوجل حتما شما را عذاب می کند. من از رسول خدا (ص ) با شما سخن می گویم و شما از رفتار ابوبکر و عمر پاسخ می دهید! عروه گفت : قسم به خدا که ابوبکر و عمر از تو به سنت پیغمبر خدا (ص ) آشناتر بوده اند. که آن مرد سکوت اختیار کرد (724).

و می بینم که این مرد مجهول الهویه ، همان عبدالله بن عباس بوده است .