دو مکتب در اسلام جلد دوم صفحه 28

صفحه 28

البته باید در نظر داشت که خلفای سه گانه در منع و جلوگیریشان از نوشتن و بازگویی و نشر احادیث و سنت پیغمبر (ص ) صراحت بیان نداشته ، تمجمج می کردند و آن گونه که معاویه غرض و مقصود خود را در چنین عملی بر زبان می آورد، آنها اظهار نمی داشتند. اینک به سرگذشت حدیث در دوره زمامداری معاویه توجه کنید.

سرگذشت حدیث در روزگار معاویه

طبری آورده است که در آن هنگام که معاویه به سال چهل و یک هجری

مغیره بن شعبه (99) را به حکومت و فرمانداری کوفه می فرستاد، او را پیش خواند و گفت : می خواستم که تو را درباره خیلی چیزها سفارش کنم . اما همه آنها را به درایت و کاردانی خودت واگذار نموده از ذکر آنها چشم پوشیدم . اما نمی توانم که از این

دستور بگذرم که دشنام و ناسزاگویی به علی ، و رحمت و استغفار در حق عثمان را ترک مکن . عیبجویی و درهم شکستن شخصیت یاران علی و راندن ایشان را، و تجلیل از هواداران عثمان و نزدیک ساختن آنها را به خودت فراموش منما. مغیره گفت :

من آزموده و مورد آزمایش نیز قرار گرفته ام ، و پیش از تو برای دیگران کار کرده و مورد ایراد هم قرار نگرفته ام . اکنون تو نیز مرا بیازما تا معلوم شود که مستحق آفرین تو خواهم بود یا اعتراض و سرزنشت . معاویه گفت : با خواست خدا آفرین خواهیم گفت (100)!

مدائنی در کتاب الاحداث می نویسد: معاویه پس از عام الجماعه بخشنامه زیرا را به همه کارگزاران و فرماندارانش صادر نمود:

من از آن کس که حدیثی در منقبت و فضایل ابوتراب و خانواده اش روایت کند بیزار بوده ، او را دشمن خود می دانم .

در اجرای این فرمان معاویه ، مردم کوفه را مصیبتها و بلاهای سختی دامنگیر شد (101). به سبب همین فرمان بود که حجر بن عدی (102) و یارانش را دست بسته گردن زدند و رشید هجری (103) و میثم تمار (104) را بر دار کشیده کشتند!

و بدین سان مکتب خلفا صدای اعتراض صحابه و تابعین را در گلو خفه کرد و هر کس را که سودای مخالفت با سیاست ایشان را در سر می پرورانید از میان برداشت . و در مقابل چنین روشی ، دری دیگر به سوی فرصت طلبان گشود تا هر چه که می خواهند برای مسلمانان حدیث بسازند و روایت کنند که ما در زیر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه