دو مکتب در اسلام جلد دوم صفحه 54

صفحه 54

چون کار بیعت را به پایان بردند و از آن آسوده خاطر شدند، و مردم نیز از جوش و خروش افتاده آرام گشتند، ابوبکر به اسامه گفت به سوی ماءموریتی که پیغمبر خدا برایت تعیین کرده است حرکت کن (218). اسامه با سپاهش حرکت کرد و دو خلیفه ، ابوبکر و عمر، به علت اشتغالشان به امور خلافت از شرکت در آن سپاه سرباز زدند. عمر همواره به اسامه می گفت : رسول خدا از دنیا رفت در حالیکه تو بر من امیر و فرمانده بودی . حتی هنگامی هم که به خلافت نشست ، هر وقت که اسامه را می دید، به رسم امارت به او سلام می کرد و می گفت : السلام علیک اءیها الاءمیر!و اسامه می گفت : خدایت رحمت کناد ای امیرالمؤ منین !تو مرا چنین خطاب می کنی ؟! او عمر می گفت : آری ، تا من زنده ام ، تو را فرمانده خطاب خواهم کرد. پیامبر از دنیا رفت در حالیکه تو بر من امیر و فرمانده بودی (219)!

باری دو خلیفه نخستین ، ابوبکر و عمر، را به سبب عدم شرکتشان در سپاه اسامه مورد خرده گیری و انتقاد قرار داده اند و از جوابهائی که دانشمندان مکتب خلفا در عذر ایشان آورده اند، و ما در گذشته به آن اشاره کرده ایم ، یکی این بود که : رسول خدا(ص ) فرمان ماءموریتهای جنگی را بنا به اجتهاد خود صادر می کرده است (220). بنابراین استدلال ، صحابه مجتهد می توانند با اجتهاد خود، با اوامر رسول خدا(ص ) در ماءموریتهای

جنگی مخالفت نمایند (221)!

ب - موارد اجتهاد ابوبکر

یکی از موارد اجتهاد ابوبکر

یکی از موارد اجتهاد ابوبکر، داستان سوزاندن فجاءه سلمی است که بنا به قول طبری و ابن اثیر داستان آن از این قرار است :

مردی از قبیله بنی سلیم به نام فجاءه ، بجیر بن ایاس بن عبد یا لیل بن عمیره بن - خفاف (222)، نزد ابوبکر آمد و گفت : من مردی مسلمانم و می خواهم که با کافران مرتد پیکار کنم ، ولی نه اسبی دارم و نه سلاحی ، مرا با دادن اسب و سلاح تجهیز کن . ابوبکر نیز خواسته اش را برآورده ساخت . اما او، به جای پیکار با کافران و مرتدان ، به سر راه گرفتن پرداخت و به جان مردم اعم از مسلمان و مرتد افتاد، اموالشان را غارت می کرد و اگر کسی هم مقاومت می کرد، او را می کشت . در این راهزنی ، مردی از قبیله بنی شرید، به نام نجبه بن ابی المیثاء او را یاری می داد. هنگامی که این خبر به ابوبکر رسید، به طریفه بن حاجر (223) نوشت :

دشمن خدا، فجاءه ، با اظهار مسلمانی نزد من آمد و از من خواست تا وی را برای پیکار با کسانی که از اسلام رویگردان شده اند تجهیز کنم . من هم اسب و سلاحی در اختیارش گذاشتم ، اما خبر قطعی به من رسیده که آن دشمن خدا، سر راه بر مسلمان و کافر گرفته ، دارایی ایشان را به یغما می برد و هر کس را هم که مقاومت کند، می کشد! اینک تو با مسلمانانی که به زیر فرمان داری ، بر او

بتاز و وی را بکش ، یا دستگیر کرده ، به نزد من گسیل دار.

طریفه به سوی فجاءه شتافت و چون به ایشان رسید، بینشان تیراندازی شروع شد و در اثنای آن نجبه بن ابی المیثاء به سبب تیری از پای در آمد و کشته شد. و چون فجاءه دریافت که مسلمانان در اعدام یا دستگیری او مصمم هستند، به طریفه گفت : تو بر من هیچگونه فضیلت و برتری نداری ، تو از جانب ابوبکر ماءموری ، و من هم از طرف او فرمان دارم !طریفه گفت : اگر راست می گویی ، اسلحه را بر زمین بگذار و با من بز نزد ابوبکر بیا.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه