دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 124

صفحه 124

عمرو بن قرظه انصاری

پس عمرو بن قرظه انصاری از سپاه امام برای جنگ با کوفیان و جانبازی در راه امام بیرون شد و می گفت :

قد علمت کتیبه الانصار

اءنی ساءحمی حوزه الذمار

ضرب غلام غیر نکش شاری

دون حسین مهجتی وداری

سپاه انصار می داند که من از حریم پیغمبر دفاع می کنم و با سربلندی و افتخار در راه حسین ، که دل و جانم فدای او باد، ضربت می زنم . او به دفاع از حرم امام پرداخت تا به درجه شهادت رسید. عمرو برادری داشت به نام علی بن قرظه که در سپاه مخالف ، یعنی سپاه عمر سعد می جنگید. چون برادرش در سپاه امام شهید شد، علی بانگ برداشت : ای حسین ! ای دروغگوی فرزند دروغگو! برادرم را از راه به دری و فریب دادی و سرانجام به کشتنش دادی ! امام پاسخ داد: خداوند هرگز برادرت را گمراه نکرد، بلکه او را به راه حق رهنمون کرد و تو را به وادی گمراهی افکند. علی ، چون این پاسخ را از امام شنید، گفت : خدا مرا بکشد اگر تو را نکشم ، یا سرم به باد رود. این بگفت و به امام حمله برد. نافع بن هلال مرادی سر راهش را بگرفت و با شمشیر ضربه ای سخت بر او وارد کرد که نقش بر زمین شد، ولی یارانش برجستند و به شتاب جسم مجروحش را از میدان به در بردند و از مرگ حتمیش رهانیدند و سپس به مداوایش پرداختند که بعدها بهبودی یافت .

جنگ حر با یزید بن سفیان

طبری از قول ابوزهیر عبسی آورده است که چون حر بن یزید به امام حسین (ع

) پیوست ، یزید بن سفیان ، از قبیله بنی شقره و از دودمان حارث بن تمیم ، گفت : به خدا قسم اگر حر را ببینم با سنان نیزه ام او را از پای در می آورم .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه