دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 201

صفحه 201

آگاه شدن مردم مدینه از کشته شدن امام

طبری به سند خود از عوانه بن حکم آورده است : در آن هنگام که ابن زیاد، حسین بن علی را شهید کرد و سر شریف آن حضرت را برایش آوردند، عبدالملک بن ابی حارث سلمی را فرا خواند و به او گفت : به مدینه ، نزد عمرو بن سعید بن عاص برو و مژده کشته شدن حسین را به او برسان . راوی گفته است که در آن ایام عمرو بن سعید فرمانروای مدینه بود.

با پیشنهاد فرزند زیاد، عبدالملک رفت که عذری بیاورد و شانه از زیر بار چنین ماءموریتی خالی گرداند؛ اما ابن زیاد که مردی خشن و بی رحم بود، وی را مورد سرزنش و توبیخ قرار داد و در آخر گفت : حرکت کن و خودت را به مدینه برسان و نکند که خبر این واقعه پیش از رسیدن تو در آنجا شایع شده باشد؟! آنگاه مبلغی پول در اختیار او گذاشت و چنین اضافه کرد: درنگ مکن ، و اگر در میان راه مرکب سواریت از پای درآمد، بر مرکبی دیگر بنشین و به پیش بتاز. عبدالملک خود می گوید: من خود را به رساندم و پیش از آنکه به مقر فرمانداری وارد شوم ، مردی از قریش سر راهم را گرفت و پرسید: با این شتابزدگی چه خبر آورده ای ؟ گفتم : همه خبرها پیش فرماندار است . آن مرد استرجاع کرد و گفت : حسین بن علی کشته شده است !

این طور نیست ؟ سرانجام من در فرمانداری بر عمرو بن سعید وارد شدم .

او پرسید: از کوفه چه خبر آورده ای ؟ گفتم : آنچه فرماندار را خوشحال کند این است که حسین کشته شد! سعید گفت : این خبر را بانگ بلند به اطلاع همه مردم برسان .

من فرمان بردم و خبر کشته شدن حسین را به اطلاع همه مردم مدینه رساندم .

به خدا سوگند هرگز نوای مصیبتی را مانند ناله مصیبت زدگان بنی هاشم ، که در محله خود به سوگ حسین (ع ) نشسته بودند، نشنیدم . و با توجه به همین ناله ها بود که عمرو بن سعید به شعر عمرو بن معدی کرب تمثل جست و گفت :

عجت نساء بنی زیاد عجه

کعجیج نسوتنا غداه الارنب

بانوان قبیله بنی زیاد آنچنان ناله ای سر دادند که زنان ما در پیکار ارنب به سوگ و ماتم نشسته بودند. (233)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه