دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 241

صفحه 241

در اغانی آمده است که عبدالله زبیر در مقام خلع یزید برآمد و مردم بسیاری نیز به پشتیبانی او برخاستند. عبدالله بن مطیع و عبدالله بن حنظله و گروهی از مردم مدینه به مکه وارد شده ، در مسجدالحرام به حضور فرزند زبیر رسیدند و همان جا بر فراز منبر خلع یزید را اعلان کردند.

عبدالله بن ابی عمرو بن حفص بن مغیره مخزومی خلع یزید را چنین اعلام کرد: همان گونه که من عمامه از سر بر می گیرم ، یزید را از خلافت خلع می کنم . این بگفت و عمامه از سر برگرفت . آنگاه ادامه داد: این را می گوید، در حالی که شخص یزید به من رسیدگی کرده و جایزه ای نیکو به من ارزانی داشته است . آری این مرد دشمن خداست و همواره مست و خمار شراب است !

دیگری گفت : من یزید را از خلافت خلع می کنم ، همان طور که کفشم را از پای در می آورم .

دیگری گفت : من او را خلع می کنم ، همان گونه که لباس از تن بیرون می کنم . و دیگری گفت :... تا آنکه عمامه و لباس و کفش و موزه های رنگارنگ در مسجد انباشته شد، و به این ترتیب بیزاری خود را از یزید آشکار کرده ، در خلع او همداستان شدند.

اما عبدالله

بن عمر، و محمد بن علی بن ابی طالب از هماهنگی با ایشان امتناع ورزیدند. در نتیجه بین حنفیه مخصوصا با اصحاب و یاران ابن زبیر در مدینه گفتگو و سخنان بسیاری رد و بدل شد، تا جایی که خواستند وی را به خواسته خود مجبور کنند که ناگزیر از مدینه بیرون شد و به مکه روی آورد. و این نخستین برخورد سخت و ناگواری بود که بین او و فرزند زبیر اتفاق افتاده است .

سپس اهالی مدینه تصمیم گرفتند که افراد بنی امیه را از مدینه بیرون کنند. پس از ایشان پیمان گرفتند که پس از خروج از مدینه ، هیچ سپاهی را علیه مردم مدینه یاری ندهند، بلکه آنه را برگردانند و اگر نتوانستند، با ایشان همراه نشده و به مدینه بازگردند.

نوامیس بنی امیه در پناه امام سجاد (ع )

ابوالفرج در اغانی می نویسد که مروان به نزد عبدالله بن عمر رفت و گفت : ای ابو عبدالرحمان ! می بینی که مردم علیه ما شوریده اند. پس تو اهل و عیال ما را در پناه خود بگیر. فرزند عمر پاسخ داد: من نه کاری به کار شما دارم و نه به اینان .

مروان با این پاسخ برخاست و در حالی که بیرون می رفت ، گفت : مرده شوی این اوضاع و دین و آیینت را ببرد! آنگاه به نزد علی بن الحسین آمد و از آن حضرت درخواست کرد که اهل و عیال او را در پناه خود بگیرد. امام خواهش او را پذیرفت و حرم مروان و همسرش ام ابان ، دختر عثمان ، را زیر حمای خود به همراه دو فرزندش محمد و عبدالله به طائف

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه