دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 242

صفحه 242

فرستاد.

طبری و ابن اثیر آورده اند در آن هنگام که مردم مدینه فرماندار و نماینده یزید و افراد بنی امیه را از مدینه بیرون کردند، مروان به نزد عبدالله بن عمر رفت و از او خواست تا خانواده او را در پناه خود بگیرد. اما فرزند عمر زیر بار خواهش مروان نرفت . این بود که به علی بن الحسین مراجعه کرد و گفت :

ای ابوالحسن ! من بر تو حق خویشاوندی دارم ، حرم مرا در کنار حرم خویش در امان گیر. امام در پاسخ او فرمود: باشد. پس مروان خانواده اش را به نزد امام فرستاد و آن حضرت نیز آنها را به همراه خودش از مدینه بیرون می برد و در ینبع جای داد. (284)

در تاریخ ابن اثیر آمده است که مروان ، همسر خود عایشه ، دختر عثمان بن عفان ، و دیگر افراد خانواده اش را به خدمت علی بن الحسین فرستاد و آن حضرت نیز اهل و عیال مروان را به همراه خانواده خود به ینبع فرستاد.

در اغانی نیز آمده است که مردم ، بنی امیه را از مدینه بیرون کردند و مروان نماز گزاردن با مردم را نخواهد داشت ، ولی می تواند با خانواده اش نماز بخواند. این بود که مروان با آنها نماز گزارد و بیرون شد. (285)

استمداد بنی امیه از یزید

طبری و دیگران گفته اند که افراد بنی امیه از خانه های خود بیرون شده به خانه مروان وارد و در آنجا اجتماع کردند و مردم مدینه نیز آنان را تقریبا در محاصره گرفتند چون بنی امیه چنان دیدند، نامه ای به یزید نوشته از او کمک

و نجات طلب کردند.

یزید به فرستاده ایشان گفت : مگر نه تعداد افراد بنی امیه و موالیان ایشان در مدینه به یک هزار نفر می رسند؟! فرستاده گفت : آری ، و به خدا قسم که بیشتر هم هستند! یزید گفت : این عده نتوانستند که حتی ساعتی چند در مقابل مهاجمین ایستادگی کنند؟!

پس یزید امر به احضار عمرو بن سعید داد و چون حاضر شد، نامه بنی امیه را برای او بخواند و او را از ماجرا آگاه ساخت و سپس فرمان داد تا به سرکوبی مردم مدینه اقدام کند. اما عمرو زیر بار نرفت و چنین ماءموریتی را نپذیرفت .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه