دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 45

صفحه 45

پیش از آنکه به تشریح مطلب فوق بپردازیم ، بجاست تا دو مورد زیر را قبلا بحث و بررسی کنیم :

الف : اینکه قاتل وی چرا قصد جان امام را کرده بود؟

ب : چرا امام شهادت برگزید!

حسین (ع ) و بیعت با یزید!

طبری و دیگران آورده اند: پس از اینکه معاویه ، در ماه رجب سال شصتم هجری درگذشت با یزید، فرزند و ولیعهد او، به خلافت بیعت به عمل آمد و در آن سال حاکم مدینه ، ولید بن عتبه ، نوه ابوسفیان بود.

چون یزید به خلافت نشست ، همه همت خود را مصروف این داشت تا از آن عده انگشت شمار که خواهش پدرش معاویه را دایر به ولایتعهدی و خلافت وی بعد از معاویه نپذیرفته بودند، به هر قیمت که شده بیعت بگیرد و فکر و خیال خود را از اشتغال به امر ایشان آسوده سازد. پس در اجرای چنین تصمیمی به ولید - پسرعمویش - نامه ای نوشت و او را از مرگ معاویه خبر داد. و در نامه بسیار مختصر دیگری نوشت :

اما بعد، از حسین و عبدالله بن عمر و عبدالله بن زبیر بی هیچ ملاحظه ای بیعت بگیر و در اجرای این حکم شدت عمل به خرج ده که هیچ مجالی ندارند، مگر اینکه بیعت کنند.

والسلام !

به هنگام رسیدن نامه قطع و تهدیدآمیز یزید به حاکم مدینه ، مروان بن حکم نیز حضور داشت . پس به ولید پیشنهاد کرد اکنون کسی را به دنبال این چند نفر بفرست و به انجام بیعت و فرمانبردای از یزید دعوتشان کن . اگر پذیرفتند و سر فرود آوردند، ایشان را به حال خود بگذار و اگر سرپیچی کردند و گردن به بیعت یزید ندادند، سر از تنشان بردار که اگر آنها از مرگ معاویه آگاه شوند، هر کدام رخت به گوشه ای کشیده پرچم خلاف برافرازند و مردم را به خلافت و زمامداری خود بخوانند؛ مگر فرزند عمر که او سر جنگ و دعوا ندارد و به این امید نشسته که مگر همین طوری و ناگه زقضا شاهد خلافت را در آغوش خود بگیرد.

ولید راهنمایی مروان را پذیرفت و عبدالله بن عمرو، نوه عثمان ، را به دنبال حسین (ع ) و فرزند زبیر فرستاد و هر دو را (برای همان ساعت ) احضار کرد. عبدالله آن دو تن را در مسجد دیدار کرد و امر حاکم را به هر دو آنها ابلاغ نمود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه