دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 58

صفحه 58

اما بعد، از تو بجز این انتظار نداشتم . زیرکانه عمل کردی ، و مردانه و شجاع در این کار بزرگ پای فشردی ، و ثابت قدم و استوار ماندی ، و به کفایت و درستی خدمت کردی و گمان مرا نسبت به خود به یقین مبدل

ساختی و....

امام آماده عزیمت به عراق می شود

باری ، پایان کار و شهادت غمبار مسلم بن عقیل چنین بود؛ اما امام حسین (ع ) پس از دریافت نامه مسلم آماده حرکت به سوی عراق شد. و چون فرزند زبیر از قصد عزیمت امام آگاه گردید، به خدمت او رسید و گفت راستی را که اگر مرا شیعیانی در آنجا (کوفه ) بود، از آن منطقه روی بر نمی تافتم و جایی دیگر را بر آن نمی گزیدم . (و چون ترسید که نکند با این سخن متهمش کند) چنین ادامه داد: اما اگر در حجاز بمانی و قصد حکومت داشته باشی ، با خواست خدا مخالفی نخواهی داشت !

چون ابن زبیر از نزد امام بیرون رفت ، امام رو به یاران خود کرد و فرمود:

این مرد را هیچ چیز از مال دنیا، به اندازه اینکه من از حجاز به جانب عراق حرکت کنم ، خوشحال نمی کند. زیرا او بخوبی می داند که با بودن من در حجاز، او را در حکومت نصیبی نخواهد بود و مردم با وجود من به او روی نخواهند آورد. این است که می خواهد من از اینجا بروم و میدان برای او خالی شود. (110)

در روز هشتم ماه ذی حجه سال شصت هجری بود که بار دیگر امام و فرزند زبیر بین درگاه کعبه و حجر اسماعیل به هم برخوردند و عبدالله به او گفت : اگر بخواهی بمانی و در پی به دست گرفتن حکومت باشی ، ما با تو همکاری و یاریت می کنیم و از راهنمایی به تو دریغ نداشته ، با تو بیعت می کنیم . امام فرمود: پدرم گفته

است که مردی نامجو و جاه طلب بی هیچ پروایی حرمت خانه خدا را به زیر پا می گذارد و آن را از میان می برد. و من نمی خواهم که آن مرد من باشم . فرزند زبیر گفت : پس اگر موافقت می کنی بمان ، و زمام امور را به دست من بسپار که فرمانت مطاع است و کسی هم با تو مخالفت نمی کند! امام پاسخ داد: چنین چیزی را هم نمی خواهم . آنگاه هر دو صدایشان را پایین آورده ، به آهستگی با هم سخن گفتند. (111)

در روایتی دیگر آمده است که فرزند زبیر با امام حسین به آهستگی و نجوا سخن گفت . پس امام رو به ما کرد و گفت : فرزند زبیر می گوید تو در خانه خدا بنشین و من مردم را گردت جمع می کنم ؛ در صورتی که به خدا سوگند اگر بیرون از حرم کشته شوم ، دوست تر دارم که به اندازه یک وجب در داخل حرم از پای درآیم . و خدا می داند که اگر در سوراخ حشره ای هم فرو روم ، آنها مرا بیرون می کشند تا آنچه را بخواهند بر سرم بیاورند و دست تعدی و تجاوز آن چنان بر من خواهند گشود که یهودیان به روز شنبه ! (112)

و در تاریخ ابن عساکر و ابن کثیر آمده است که امام حسین فرمود: اگر من در فلان جا و فلان جا کشته شوم ، دوست تر دارم که خونم در مکه ریخته شود.(113)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه