دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 66

صفحه 66

چون امام به سرزمین حاجر رسید، نامه ای به مردم کوفه نوشت و ایشان

را از حرکت خود در روز هشتم ماه ذی حجه از مکه به سوی کوفه آگاه ساخت .(136)

دیدار امام (ع ) با عبدالله بن مطیع

امام در مسیر یاد شده بر کنار آبی ، عبدالله بن مطیع عدوی (137) را دید. عبدالله به حضرتش گفت : ای پسر رسول خدا! پدر و مادرم فدایت باد، چه چیز تو را به این مسافرت واداشته است ؟ امام او را از ماجرا آگاه فرمود. پس فرزند مطیع گفت : ای پسر پیغمبر! خدای را و حرمت اسلام را فرا چشمت می دارم که موجب بی حرمتی آنها نشوی ! تو را به خدا سوگند می دهم که احترام پیامبر و حرمت عرب را نگه داری ! به خدا سوگند اگر در پی به دست آوردن چیزی باشی که بنی امیه در دست دارند، بی هیچ شکی تو را می کشند، و اگر تو را کشتند، دیگر از هیچ کسی پروا نخواهند داشت ! به خدا قسم که بی حرمتی به تو، بی حرمتی به اسلام و قریش و عرب است .

پس کاری نکن ، و به کوفه مرو، و مزاحم بنی امیه مشو! امام سخن او را نپذیرفت و به راه خود ادامه داد. (138)

در روایتی آمده است که امام در پاسخ عبدالله مطیع فرمود: لن یصیبنا الا ما کتب الله لنا = جز آنچه خداوند خواسته باشد، به ما نخواهد رسید. پس او را وداع گفت و رو به راه نهاد. (139)

چه کسی باور داشت حسین (ع ) کشته نمی شود!

بر عکس نظریه ای که گذشت ، عبدالله بن عمروعاص ، که خود از اصحاب و وابستگان دستگاه خلافت بود، مردم را تشویق می کرد که از امام حسین (ع ) پیروی نمایند. فرزدق شاعر پس از برخوردش با امام ، در این زمینه می گوید:

پس از

ملاقات با امام و ورود به مکه ، متوجه شدم که چادر زیبایی را در گوشه ای از مسجدالحرام برپا کرده اند. به آنجا رفتم و دریافتم که خیمه عبدالله عمروعاص می باشد. پس به ملاقاتش رفتم و او از من حال و خبر پرسید و من نیز او را از دیدار خود با امام آگاه ساختم . عبدالله گفت : وای بر تو، چرا او را همراهی نکردی ؟ به خدا سوگند که او پیروز می شود و قدرت را در دست می گیرد و هیچ سلاحی هم در او و یارانش کارگر نخواهد بود!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه