دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 75

و فارق مثبورا یغش ویرغما

می روم ، زیرا اگر کسی به قصد حق و یاری مسلمانی برخیزد، و مردان نیک و صالح را به جان خود حمایت کند، و از گناهکاران پلید و مطرود دوری گزیند، و در این راه کشته شود، بر او عار و سرشکستگی نباشد.

رسیدن یارانی از کوفه

چون حر این پاسخ را از فرزند پیامبر خدا (ص ) شنید، خود را به کناری کشید و به یاران و سواران خود همعنان شد تا اینکه به (عذیت هجانات ) رسیدند؛ جایی که چراگاه استرهای نعمان بود.

در آنجا متوجه شدند که چهار نفر از جانب کوفه رو به سوی ایشان دارند و اسب نافع بن هلال را هم ، که کامل نام داشت ، یدک می کشند. راهنمایی ایشان را طرماح بن عدی بر عهده داشت که

چنین می خواند:

یا ناقتی ! لا تذعری من زجری

وشمری قبل طلوع الفجر

بخیر رکبان و خیر سفر

حتی تحلی بکریم النجر