دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 99

صفحه 99

امام خود را به بالین خواهر رسانید و آب به صورتش پاشید تا به هوش آمد.

آنگاه به وی فرمود: خواهر من ! خدای را بپرهیز، و در مصائب خداوندی شکیبا باش .

و بدان که همه مردم روی زمین می میرند، و اهل آسمانها باقی نمی مانند و همه چیز، بجز خدای تعالی که به قدرتش روی زمین می میرند، و اهل آسمانها باقی نمی مانند و همه چیز، بجز خدای تعالی که به قدرتش زمین را آفریده است ، در معرض هلاکت هستند.

اوست که زنده می کند و بازشان می گرداند؛ خدای یکتا و بی نیاز. پدر و مادر و برادرم که از من بهتر بودند، از دنیا رفتند و بر آنها و من و یا هر مسلمانی دیگر لازم است که به رسول خدا (ص ) تاءسی کنیم .

پدرم به این ترتیب و با چنان سخنانی ، عمه ام را دلداری و به شکیبایی فرمان می داد و در آخر فرمود:

خواهز عزیزم ! تو را سوگند می دهم ، و باید به سوگندم پایبند باشی ، که چون من کشته شدم ، گریبان چاک نزنی و چهره به ناخن نخراشی ، و بانگ به واویلا و وای بلند نکنی . آنگاه او را برداشت و با خود به آورد و به نزد من بنشانید

و خود به نزد یارانش بازگشت و فرمان داد تا خیمه ها را تنگ در کنار یکدیگر برپا کنند و طنابهای آنها را در یکدیگر فرو برند تا دشمن نتواند از هیچ سویی به آنجا راه یابد.

شام عاشورا و خاطره ضحاک شرقی

طبری از قول ضحاک مشرقی آورده است : شب عاشورا را امام حسین (ع ) و یارانش به عبادت و نماز و استغفار و دعا و گریه و زاری به درگاه خدای تعالی به روز آوردند. او می گوید: در دل شب گروهی از سواران سپاه ابن سعد، که ماءمور مراقبت ما بودند، در حالی از کنار ما می گذشتند که امام (ع ) مشغول تلاوت این آیه بود: و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیرا لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین ما کان الله لیذر المؤ منین علی ما اءنتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب (167)

یکی از پاسداران ، که به مراقبت ما گماشته شده بود، با شنیدن این آیه بانگ برداشت :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه