- مقدمه ناشر 1
- انسجام تکوینی در صدر اسلام 4
- وصیّت پیامبران به پیروی از جانشین به حقّ 5
- وحدت حقیقی بر محور امام معصوم علیه السلام 6
- اشاره 6
- اشکال 9
- توضیح 10
- پاسخ 10
- سنت الهی در امتحان امت ها 10
- 1 - امتحان ملائکه و شیطان با خلقت حضرت آدم علیه السلام 11
- 2 - امتحان امُت اسلامی در وحدت بر مسأله امامت 12
- ایمان همراه با ولایت 15
- احتیاج به امام ناطق 16
- وظیفه ما در بیان حقایق 17
- علم پیامبرصلی الله علیه وآله به اختلاف امت اسلامی 19
- توجیه کلام هارون علیه السلام 20
- اشاره 20
- پاسخ 21
- ضرورت بیان حقایق 22
- حرمت کتمان حقایق 24
- امام علی علیه السلام و دعوت به اهل بیت علیهم السلام 26
- غدیر از دیدگاه برخی از اهل سنت 42
- توضیح 42
- 2 - محمد بن طلحه شافعی 43
- 1 - محمد بن محمد غزّالی 43
- 4 - محمد بن یوسف گنجی شافعی 44
- 5 - سعیدالدین فرغانی 44
- 3 - سبط بن جوزی 44
- 6 - تقی الدین مقریزی 45
- 7 - سعدالدین تفتازانی 45
- برخی از شاعران غدیر از اهل سنت 46
- اشاره 46
- 3 - جلال الدین مولوی 51
- 2 - سنایی غزنوی 51
1- 44. سنن ترمذی، ج 5، ص 25، ح 2640.
2- 45. طه / 92.
3- 46. طه /94.
4- 47. مائده /67.
پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام نداده ای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه می دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمی کند».
سؤال این است که چگونه خداوند متعال به پیامبرش تأکید می کند هر طور که شده ولو در امت اختلاف می افتد تو باید امر ولایت حضرت علی علیه السلام را ابلاغ کنی ولی وقتی حضرت هارون علیه السلام از حضرت موسی علیه السلام عذر می خواهد و می گوید: «إِنِّی خَشِیتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَ ئِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی» حضرت موسی علیه السلام سکوت می کند و چیزی نمی گوید؟!
پاسخ
در جمع بین این دو آیه می گوییم: به طور حتم حضرت هارون علیه السلام به وظیفه نهی از منکر قولی نسبت به پرستش گوساله سامری اقدام کرده است ولی حضرت موسی علیه السلام از او شدت عمل خواسته بود، که هارون در جواب او این عبارت را گفته است: «إِنِّی خَشِیتُ...»، و خداوند متعال از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نیز همین مرتبه یعنی مرتبه گفتن حقّ را خواسته است نه اقدام عملی.
لذا امام خمینی قدس سره فرموده است: «رسول خداصلی الله علیه وآله در عینی که برایش مشکل بود که حضرت علی علیه السلام را معرفی کند و راه هدایت را به مردم بگوید، برای این که می دید ممکن است یک وقت اختلاف بشود، مع ذلک خدا الزامش کرد که باید بگویی و اگر نگویی کاری نکردی».(1)