نوجوانان و آموزه های اخلاقی در سیره امام حسین علیه السلام صفحه 78

صفحه 78

ماندن از خطر جاسوسان عبیداللّه بن زیاد بود».

باری، حبیب شبانه از کوفه خارج شد و همراه غلام خویش به کربلا رفت. وی در روز عاشوا، در رکاب مولایش حسین، عاشقانه به مقام والای شهادت نایل گشت.(1)

نفی نژادپرستی

نفی نژادپرستی

جون، غلام سیاه ابوذرغفاری بود که پس از مرگ ابوذر، سعادت خدمت گزاری امام مجتبی علیه السلام را یافت و پس از شهادت آن حضرت، خدمت کاری امام حسین علیه السلام را برگزید و همراه ایشان راهی کربلا شد. چون روز عاشورا فرا رسید، جون به حضور پیشوای خویش شرفیاب شد و برای جنگ با دشمن، اجازه خواست. حسین چون نگاهش به جون افتاد، فرمود: «ای جون! نزد ما بودی که بهتر زندگی کنی. اکنون خود را گرفتار مکن. تو آزادی، به هرکجا که می خواهی، برو».

رادمرد سیاه در حالی که قطره های اشک بر صورتش جاری بود، روی پاهای حسین افتاد، آن را بوسید و گفت: «ای پسر رسول خدا! وقت آسایش و امنیت در کنار شما بودم و از الطاف شما برخوردار. حال که در تنگی و سختی افتاده اید، دست از شما بردارم؟ هرگز چنین نخواهم کرد». او هم چنان اصرار می کرد و می گفت:«ای پسر پیغمبر! رنگ من سیاه است، بوی


1- سیمای امام حسین علیه السلام، ج 1، ص 105.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه