دو مکتب در اسلام جلد اول صفحه 364

4- گروهی نیز تمام خبری را که در آن از وصیت سخن رفته است اندوخته و به این مطلب هم اشاره کرده اند. همان طور که طبری و ابن اثیر و ابن کثیر با نامه محمد بن ابی بکر کرده اند.

5- بعضی نیز تمام خبری را که ذکر وصیت در آن رفته است حذف کرده و به این مطلب هم اشاره ای نکرده اند، مانند کاری که ابن هشام در خبر دعوت پیغمبر خدا(ص ) از بنی هاشم کرده است . زیرا در سخن پیغمبر آمده است که علی ، وصی من و جانشین من در میان شماست .

6- گروهی از ایشان نیز در مقام تاویل و معنای وصیت برآمده اند، همچنان که طبرانی چنین تاویلی را در حدیث پیغمبر(ص ) و ابن ابی الحدید در سخن امیرالمومنین علی (ع ) به کار برده است .

7- جمعی از آنها نیز از آن غفلت کرده آن را در یکی از کتابهای خود آورده ، ولی بعدا همان لفظ را در کتاب دیگرشان با کلامی گنگ و مبهم آورده اند. چنین روشی را طبری در کتاب تاریخ و تفسیر کرده است !

8- و بالاخره ، برخی از ایشان به مساله وصیت در چاپ اول کتاب خود تصریح کرده ، اما در چاپ دوم همان کتاب ، آن را بکلی حذف و از قلم انداخته اند!

چنین عملی را محم حسنین هیکل در کتاب حیاه محمد مرتکب شده است !

نصوص باقیمانده درباره زمامداری اهل بیت

اشاره

ما در صدد بودیم تا نصوصی را که از رسول خدا(ص ) در حق زمامداری ائمه اهل بیت آمده است بیاوریم ، ولی برای هموار کردن چنین

راهی ناگزیر بودیم که پیشاپیش مباحثی را در مساله کتمان و تحریف بیاوریم تا معلوم شود که نصوص وارده در این زمینه و درباره اهل بیت ، از آن روی که در طول قرون با سیاست خلفا، که بر اریکه قدرت و حکومت تکیه زده بودند مخالفت شدید داشته ، دستخوش انواع کتمان و تحریف شده اند! و از آن همه در مذهب خلفا بجز مقداری بس اندک ، که آن هم بر اثر غفلت دانشمندان ایشان در کتابهایشان راه یافته و خدای تعالی ما را به دستیابی آنها موفق داشته ، چیزی باقی نمانده است ! اینک ، به خواست خدا، علاوه بر نصوصی که گذشت ، نصوص باقیمانده را در زیر می آوریم .