دو مکتب در اسلام جلد اول صفحه 430

فروه بن عمرو، خالد بن سعید، ابان بن سعید و عمر بن سعید اموی ، که پس از بنی هاشم با بیعت کردند.

سعدبن عباده نیز از بیعت با ابوبکر خودداری نمود و طایفه انصار به خلیفه پیشنهاد کردند که او را به حال خود بگذارد، زیرا او تا پای جانش حاضر به بیعت نخواهد بود و کشته نمی شود مگر وقتی که تمام فرزندان و گروهی از خانواده و فامیلش با او کشته شوند. این بود که دست از او برداشتند و به حال خودش رهایش کردند. عمر در ابتدای خلافتش به سعد بن عباده گفت : هر کس که از همسایه اش خوشش نیاید، خانه اش را عوض می کند. سعد هم به شام رفت آنگاه عمر مردی را مامور کرد و به او گفت : به هر حیله که شده از او بخواه که با من بیعت کند، اما اگر زیر بار نرفت ، در اعدامش از خدا کمک بگیر!

آن مرد به شام رفت و در حوارین ، شهرکی نزدیکیهای حلب ، با سعد روبرو؛ شد و همان جا او را به بیعت با عمر فراخواند و چون سعد نپذیرفت ، تیری به قلبش زد و او را بکشت !

بیعت با عمر

ابوبکر در بستر مرگ عثمان را فرا خواند و با او خلوت کرد و به او گفت بنویس :

بسم الله الرحمن الرحیم

این نوشته از ابوبکر

پسر ابوقحافه است خطاب به مسلمانان .

امام بعد. (این بگفت و از هوش برفت ، پس عثمان از پیش خود نامه ابوبکر را این طور تکمیل نمود.)

من عمر بن خطاب را به جانشینی خود بر شما انتخاب کرده ام ، و در این انتخاب از خیر خواهی در حق شما فروگذار ننموده ام .