دو مکتب در اسلام جلد اول صفحه 502

صفحه 502

393- به این موضوع ، به خواست خدا، در جلد دوم همین کتاب خواهیم پرداخت .

394- شرح مفصل آن ضمن توضیح درباره حمله مغول به کشورهای اسلامی ، به خواست خدا، در همین کتاب خواهد آمد.

395- شرح مفصل آن را در مباحث آینده ، به خواست خدا، خواهیم دید.

396- عبدالله بن جعفر الجناحین ، پسر عموی پیغمبر است و مادرش اسماء، دختر عمیس خثعمیه . او در سالی که پدر و مادرش به حبشه مهاجرت کرده بودند، در آنجا به دنیا آمد و سپس به همراه پدرش به مدینه مهاجرت کرد. عبدالله مردی کریم و بخشنده بود و او را بحر الجود لقب داده بودند. او در سال 80، سال معروف به جحاف که سیل عظیمی در مکه جاری شد و خسارت جانی و مالی سنگینی بر

حجاج وارد آمد و دارایی و شتران ایشان را بود، از دنیا رفت . اصحاب صحاح 25 حدیث از او روایت کرده اند. شرح حالش در اسد الغابه و جوامع السیره ، ص 282، آمده است .

397- صفیه دختر حی بن اخطب و از تیره حضرت هارون و از بنی اسرائیل می باشد که مادرش بره دختر سموال از بنی قریظه بوده است . صفیه در ابتدا همسر کنانه بن الربیع ، از یهود بنی النضیر بود که در جنگ خیر کشته شد و پیغمبر او را به خود اختصاص داد و به او گفت : اگر مسلمان شوی تو رانزد خود نگه می دارم و اگر یهودی مانی ، رهایت می کنم تا به خانواده ات ملحق شوی . صفیه پاسخ داد: ای رسول خدا! پیش از آنکه تو مرا به اسلام بخوانی ، هوادار تو شده و اسلام آورده ام . تعلق خاطری هم به یهودیت ندارم و پدر و برادری هم برایم نماند که مرا بین کفر و اسلام مخیر می داری . چه ، خدا و پیامبرش را از آزادی و رفتن نزد خانواده ام بیشتر دوست دارم . این بود که عده نگه داشت و سپس پیغمبر او را به ازدواج خود در آورد. صفیه در سال 52 درگذشت و اصحاب صحاح ده حدیث از او روایت کرده اند. شرح حالش در طبقات ابن سعد، ج 8، ص 12 - 129 و جوامع السیره ، ص 258، آمده است .

398تا428

398- فاطمه دختر پیامبر اسلام و مادرش ام المومنین خدیجه - علیها السلام - است . در کتابهای اسد

الغابه و اصابه ضمن شرح حال او آمده است که کینه او ام ابیها بوده و نسل پیغمبر تنها از اوست . پیغمبر به فاطمه فرموده است : خداوند بر خشمت خشمگین ، و به خشنودیت شاد می گردد. در مستدرک حاکم ، ج 2 ص 153، و نیز در ج 2، ص 77 میزان الاعتدال و ج 12، ص 441 تهذیب التهذیب ، و همچنین در باب مناقب فاطمه پاره تن من است ، هر کس فاطمه را به خشم آورد مرا خشمگین ساخته است . و در روایت دیگر در باب ذب الرجل عن ابنته از کتاب نکاح ، ج 3، ص 177 و باب فضائل فاطمه در صحیح مسلم و ترمذی و نیز ج 4، ص 41 و 328 مسند احمد و ج 3، ص 153 مستدرک الصحیحین آمده است : هر که فاطمه را بیازارد، مرا می آزارد. هر گاه رسول خدا(ص ) از مدینه بیرون می شد. فاطمه آخرین کسی بود که پیغمبر از او دیدار می کرد، و چون باز می گشت ، فاطمه نخستین کسی بود که پیغمبر به دیدارش می شتافت . این خبر در مستدرک حاکم ، ج 3، ص 156 و 155 و ج 1، ص 489 و مسند احمد، ج 5، ص 275، و سنن بیهقی ، ج 1، ص 26 آمده است . و در باب فرض الخمس صحیح بخاری ، ج 2، ص 124 از عایشه روایت شده که فاطمه پس از وفات رسول خدا(ص ) از ابوبکر صدیق خواست تا سهم او را از ماترک پیغمبر و آنچه را که خداوند

به پیغمبرش اختصاص داده بود بپردازد اما ابوبکر گفت : پیغمبر فرموده است : ما ارث نمی گذاریم ، ما ترک ما، صدقه است ! فاطمه به خشم آمد و تا زنده بود تا با ابوبکر روبرو نشد و از وی کناره گرفت . فاطمه شش ماه بعد از پیغمبر زنده بود. و نیز بخاری در باب غزوه خیبر، ج 3، ص 38 می نویسد وقتی که فاطمه در گذشت همسرش علی شبانه او را غسل داد و بر او نماز گزارد و به خاک سپرد و ابوبکر را خبر نکرد. فاطمه مایه افتخار علی بود و چون از دنیا رفت سران قوم از او رویگردان شدند، تا جایی که علی ناچار به سازش با ابوبکر شد. مسلم نیز همین مطلب را در صحیح خود، کتاب الجهاد، ج 5، ص 154 و احمد در مسندش ، ج 1، ص 9 و بیهقی درج 6 ص 300 آورده اند. و در اسد الغابه آمده است که فاطمه وصیت کرد که اسماء او را غسل بدهد و کسی بر او وارد نشود. و چون فاطمه درگذشت ، عایشه آمد، ولی اسماء او را راه نداد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه