دو مکتب در اسلام جلد دوم صفحه 226

صفحه 226

توضیح

در نیمه دوم خلافت عثمان ، نیروی محرکه خلافت از درون به دو قسمت تقسیم شد:

ام المؤ منین عایشه و طلحه و زبیر و عمرو عاص و پیروانشان یک دسته شدند، و مروان و فرزندان بنی العاص و سایر

افراد بنی امیه و پیروان آنها نیز دسته دوم را تشکیل دادند و رو در روی یکدیگر قرار گرفته ، به یارگیری پرداختند.

برخورد دو جناح مخالف برای مسلمانان مجالی پدید آورد تا به خود آمده ، پاره ای از آزادیهای از دست رفته خود را به دست آورند و احادیثی که انتشارشان از سوی دستگاه خلافت ممنوع اعلام شده بود، انتشار یابد و با آنچه خلفا بشدت از آن جلوگیری می کردند به مخالفت برخیزند. این بود که نسل جدید، از نسل قدیمی چیزهایی می شنید که تا آن تاریخ نشنیده بود و اموری می دید که تا آن زمان از دیدنش غافل بود؛ مانند مخالفت آشکار امیرالمؤ منین علی (ع ) با عثمان در مساله عمره تمتع .

اکنون به برخی از مخالفتهای علنی در مساله ازدواج موقت می پردازیم .

در مصنف عبدالرزاق از ابن جریج ، به نقل از قول عطاء آمده است که گفت : نخستین کسی که موضوع ازدواج موقت را مطرح کرد، صفوان بن یعلی بود که گفت : به من خبر داده بودند که معاویه بانویی از طائف را به ازدواج موقت خود درآورده است . من چنین چیزی را باور نکردم ، تا اینکه با جمعی نزد ابن عباس رفتیم و یکی از ما، ماجرا را به وی بازگفت . ابن عباس گفت : این موضوع صحت دارد! ولی سخن ابن عباس هم در دلم ننشست ، تا اینکه جابر بن عبدالله انصاری آمد و ما برای دیدنش به خانه او رفتمی و هر کس از دری گفت و مردم از او چیزها می پرسیدند. تا سخن به

متعه و ازدواج موقت کشیده شد. او گفت : درست است ، ما در زمان پیغمبر خدا (ص ) و ابوبکر و عمر به طور موقت ازدواج می کردیم ، تا اینکه در اواخر خلافت عمر، عمرو بن حریث ...(822).

و باز در مصنف عبدالرزاق آمده است که معاویه پس از ورودش به قبیله ثقیف در طائف ، معانه ، کنیزک آزاد شده ابن حضرمی ، را به ازدواج موقت خود درآورد. جابر گفته است : من معانه را، که در زمان خلافت معاویه زنده بود، ملاقات کرده ام . معاویه تا معانه زنده بود همه ساله مبلغی را برایش می فرستاد (823).

همچنین در آن کتاب به نقل از عبدالله بن عثمان بن خیثم آمده است که در مکه زنی زندگی می کرد عراقی که سخت زیبا و عابد بود. او پسری به نام ابو امیه داشت و سعید بن جبیر بر آن زن زیاد وارد می شد. ابن خیثم گفت که من به فرزند جبیر گفتم : ای ابو عبدالله ! چه مساله ای است که تو زیاد به خانه این زن می روی ؟ گفت : ما با هم نکاح مخصوص ازدواج موقت کرده ایم . و سپس به سخن خود چنین ادامه داد: ازدواج موقت از آب خوردن هم حلال تر است (824).

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه