دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 118

صفحه 118

راوی می گوید دیری نپایید که مسلم بر روی دست یاران امام - که او را به خیمه گاه حمل می کردند - درگذشت و به خیل شهیدان پیوست . با کشته شدن مسلم بن عوسجه ، دختر مسلم بانگ برداشت و به نام پدر به نوحه سرایی پرداخت .

و چون صدای این دختر و نوحه گریهای او به گوش سپاهیان عمرو بن حجاج رسید، شادمانه بانگ برداشتند که ما مسلم بن عوسجه اسدی را کشتیم !

شبث رو به یکی از یارانش که در کنار وی ایستاده

بود، کرد و گفت : مادرهایتان به عزایتان بنالند. شما خودتان را به دست خود بکشتن می دهید و بخاطر دیگران تن به خواری و ذلت ، و از اینکه چون مسلم بن عوسجه ای را کشته اید شادی می کنید، در حالی که به خدا قسم در بسیاری از جنگها همین مسلم مایه سرافرازی در میان ما مسلمانان بود. من در جنگ آذربایجان شاهد بودم که او پیش از اینکه سواران اسلام فرا رسند، شش تن از مشرکان را از پای درآورده بود. چنین نام آوری را می کشید و به شادی می نشینید؟

راوی می گوید: مسلم بن عوسجه را دو نفر به نامهای مسلم بن عبدالله انضابی و عبدالرحمان بن ابی خشکاره بجلی کشتند.

در خیل شهیدان

تیرانداز ماهر امام (ع )

طبری در تاریخ خود می نویسد: ابوالشعثاء، یزید بن زیاد، نوه مهاصر و از قبیله بنی بهدله ، به همراهی عمر سعد و جزء سپاهیان او و به قصد جنگ با حسین (ع ) از کوفه بیرون شد؛ ولی چون در کربلا متوجه گردید که هیچیک از پیشنهادهای امام را نمی پذیرند، از سپاه سعد کناره گرفت و خود را به امام حسین (ع ) رسانید و در سلک یاران آن حضرت درآمد. او در این معرکه بر سر زانوی خود نشست و در کنار امام صد از ترکش خود بیرون کشید و به جانت کوفیان انداخت که بجز پنج تیر آن ، بقیه به هدف نشست .

ابوالشعثاء تیراندازی ماهر بود. او به هنگام تیراندازی بر خود می بالید و می گفت : اءنا ابن بهدله ، فرسان العرجله . و امام نیز می فرمود: بارخدایا تیرهایش را به

هدف برسان و پاداشش را بهشت قرار ده .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه