دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 145

صفحه 145

وفی یمینی مرهف قطاع

و اءسمر سنانه لماع

یری له من ضوئه شعاع

قد طاب لی فی یومی القراع

دون حسین وله الدفاع

آنگاه به دشمن حمله برد و جنگید تا به شهادت رسید. (185)

6. چون غلام ابوذر

در کتاب مثیرالاحزان و اللهوف آمده است : جون ، غلام ابوذر، که برده ای سیاه چرده بود، پیش آمد تا به میدان جنگ قدم گذارد. امام به وی فرمود: من تو را از شرکت در جنگ معاف می دارم . چرا که تو با ما همراه بودی تا به نعمت و سلامتی دست یابی ، اینک خود را درگیر ما مساز. جون گفت : ای پسر پیغمبر خدا! من در آرامش و شادی شریک و همراه شما باشم ، اما در شدت تشنگی و تنگی شما را به خود واگذارم ؟! مرا اگر چه نژادی نامعلوم و چهره ای سیاه است ، اینک بر من رحمت آر تا چهره ام سفید و نژادم شریف و وجودم عطرآگین گردد. نه به خدا قسم ، من دست از شما بر نمی دارم تا آنگاه که این خون ناچیزم با خون شما عجین گردد. این بگفت و به دریای دشمن حمله برد و جنگید تا شربت شهادت نوشید. (186)

خوارزمی در مقتل خوارزمی خود می نویسد: جون به هنگام حمله به سپاه دشمن چنین می خواند:

کیف یری الفجار ضرب الاسود

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه