دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 243

صفحه 243

پس به عبیدالله بن زیاد نامه نوشت و او را ماءمور عزیمت به مدینه و سرکوبی مردم آنجا کرد و مقرر داشت که پس از آن به مکه رفته ، ابن زبیر را سرکوب کند.

ابن زیاد این ماءموریت را نپذیرفت و گفت :

به خدا قسم که این دو ننگ و رسوایی را برای این فاسق با هم انجام نخواهم داد: یکی کشتن پسر دختر پیغمبر خدا (ص )، و دیگری جنگ با خانه خدا!

گفتنی است که مرجانه ، مادر عبیدالله زیاد، فرزندش را به سبب کشتن امام حسین (ع ) مورد شماتت و سرزنش قرار داد و عظمت کاری را که مرتکب شده بود یادآور شد و گفت : وای بر تو، این چه کاری که بود که کردی ، و به چه مسؤ ولیت بزرگ و ننگینی تن در دادی ؟ (286)

چون یزید از جانب عبیدالله زیاد ناامید گردید، به دنبال مسلم بن عقبه مری فرستاد. چه ، معاویه روزی به او گفته

بود: بالاخره تو روزی با مردم مدینه درگیر خواهی شد. در آن صورت مسلم به عقبه را به سرکوبی ایشان ماءمور کن . زیرا او مردی است که خدمت و فداکاریش را آزموده ام !

چون مسلم به خدمت یزید رسید، او را پیرمردی یافت بیمار و ضعیف و از کار افتاده . (287)

ابوالفرج در اغانی خویش می نویسد که مسلم به یزید گفت : تو هر کس را که ماءمور جنگ مدینه کردی زیر بار نرفت و شانه از زیر بار آن خالی نمود. اما این کار تنها از من بر می آید. زیرا من در خواب دیده ام که درخت خار به عرقه مدینه فریاد می کند: فقط به دست مسلم ! به جانب صدا برگشتم و شنیدم که می گفت : مسلم ! از مردم مدینه که کشتندگان عثمان هستند، انتقامت را بگیر!

سفارشهای خلیفه به فرمانده سپاه

طبری می نویسد چون یزید مسلم را به سرکوبی قیام مردم مدینه ماءمور کرد، به او گفت : اگر بلایی بر سرت آمد حصین بن نمیر السکونی را به جانشینی خود بر سپاه بگمار. آنگاه چنین اضافه کرد: به مردم مدینه سه روز مهلت ده . اگر در آن مدت فرمانبرداری خود را اظهار داشتند که هیچ ، و گرنه پس از آن مدت با آنها بجنگ . و چون بر آنها دست یافتی ، مدت سه روز دست سپاهیانت را بر غارت و چپاول اموال ایشان آزاد بگذار تا هر چه را از مال و خواسته و پول و سلاح و خوراکی به دست آوردند از آن ایشان باشد!

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه