دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 26

ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام از کشته شدن حسین خبر داده ، کشنده او را لعن و نفرین کرده اند. (30)

3. حدیث اسماء بنت عمیس

از امام زین العابدین (ع ) آورده اند که فرمود:

اسماء، دختر عمیس ، به من گفت که به هنگام به دنیا آمدن پدرت حسین ، من پرستار و قابله جده ات فاطمه زهرا (ع ) بودم .

وقتی که حسین به دنیا آمد، رسول آخر (ص ) نزد من آمد و فرمود: اسماء! فرزندم را بیاور. من حسین را، که در قنداقه ای سفید پیچیده شده بود، به دست پیغمبر دادم . رسول خدا (ص ) در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه گفت . آنگاه او را در آغوش کشید و بسختی گریه کرد! من ناراحت شده ، پرسیدم : پدر و مادرم فدایت ! چرا گریه می کنی ؟ فرمود: بر این پسر گریه می کنم ! گفتم : مگر چیزی شده ، او تازه به دنیا آمده است .

فرمود: ای اسماء! هین کودک را گروهی سرکش و ستمگر می کشند، و خداوند شفاعت مرا بر آنها حرام کرده است . ای اسماء! این حرفها را بگوش فاطمه مرسان . آخر او تازه این کودک را به دنیا آورده

است . (31)

4. حدیث ام الفضل

در مستدرک الصحیحین و تاریخ ابن عساکر و مقتل خوارزمی و مصادر دیگر از قول ام الفضل ، دختر حارث ، آمده است که او به خدمت رسول خدا (ص ) رسید و گفت :

- ای پیامبر خدا! شب گذشته خواب بدی دیده ام . رسول خدا (ص ) پرسید: