دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 79

صفحه 79

طبری و دیگران از قول عقبه بن سمعان آورده اند: اواخر شب بود که امام دستور داد تا می توانیم با خود آب برداریم ، و سپس فرمان حرکت داد. ما در اجرای امر امام از قصر بنی مقاتل حرکت کردیم و ساعتی راه پیمودیم که سر مبارک امام به علامت خواب به پایین افتاد و یکباره بیدار شد و سه بار استرجاع کرد و فرمود:

انا لله و انا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین در اینجا علی بن الحسین رو به آن حضرت کرد و گفت :

پدرجان ! فدایت شوم چرا استرجاع کردی ؟ امام فرمود:

ای پسر من ! مرا خوابی کوتاه در ربود و در آن حال دیدم که اسب سواری می گوید: این گروه به پیش می روند، و مرگ به استقبالشان می شتابد. و دانستم که و خبر مرگ ما را می دهد. علی پرسید:

پدرجان ! خداوند بدی را از تو بگرداند، مگر ما بر حق نیستیم ؟ امام پاسخ داد: به خدایی که بازگشت همه بندگان به سوی اوست ما بر حقیم . علی گفت : پدرجان ! چون ما بر حق می باشیم ، باکی از مرگ و کشته شدن نداریم . امام فرمود: خدایت شایسته ترین پاداش فرزندی را به تو

مرحمت فرماید.

بخش چهارم : ورود خاندان پیغمبر (ص ) به سرزمین کربلا

ابو مخنف می گوید

ابو مخنف می گوید: چون صبح شد، کاروانیان فرود آمدند و نماز به جای آوردند و سپس سوار شده ، شتابان رو به راه نهادند. امام یارانش را از سمت چپ هدایت می کرد و در آن سر بود که آنان را از سپاهیان حر به دور دارد. اما حر پیش می آمد و مسیر آنان را تغییر می داد و به سوی کوفه متمایل می نمود. باز امام و یارانش پافشاری می کردند و تغییر مسیر می دادند، و حر ممانعت می نمود و همین طور پیش می رفتند تا اینکه به سرزمین نینوا رسیدند؛ همان جایی که اکنون کربلا نامیده می شود.

سرزمین کربلا

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه