دو مکتب در اسلام جلد سوم صفحه 81

صفحه 81

و در اخبارالطوال بعد از این گفتگو آمده است که زهیر گفت : در این نزدیکی آبادی محصوری است که زمینش در پس پیچ و خمهایی در کنار رود فرات قرار دارد و رود فرات آن را از سه طرف در برگرفته است . موافقت کنید که به آنجا برویم . امام پرسید: نام آن آبادی چیست ؟ زهیر گفت : نام آنجا العقر (157) است ! امام فرمود: از عقر به خدا پناه می بریم . پس رو به حر کرد و فرمود: کمی جلوتر می رویم و سپس فرمود می آییم . و حرکت فرمود و حر نیز او را همراه شد تا به سرزمین کربلا رسیدند. آنگاه حر و یارانش جلوی پیشرفت امام و یارانش را گرفتند و حر گفت : در همین جا فرود آیید. فرات هم در دسترس شماست . امام پرسید: نام اینجا چیست ؟ پاسخ دادند: کربلا! و امام گفت : (158) سرزمین کرب و بلا (غم و بلا) پدرم در راه صفین از همین جا گذر کرد، من با او بودم . او ایستاد و نام اینجا را پرسید و چون به او گفتند کربلا، فرمود: محل فرود آمدن آنها همین جاست ، و همین جاست که خونشان بر زمین ریخته می شود! و چون موضوع را از او

جویا شدند، فرمود: کاروانی از خانواده محمد در اینجا فرود می آیند. آنگاه حضرت سیدالشهدا مشتی از خاک آنجا را برداشت و بویید و گفت : این همان زمین است که جبرئیل به پیامبر خدا (ص ) خبر داده که من در آن کشته می شوم . ام سلمه به من گفته است : جبرئیل نزد رسول خدا (ص ) بود و تو نزد من . پس گریه کردی و پیامبر فرمود: پسرم را رها کن ؛ من هم تو را رها کردم ... رسول خدا تو را گرفت و در کنار نشانید. آن وقت جبرئیل از پیامبر پرسید: دوستش داری ؟ پیامبر فرمود: آری . جبرئیل گفت : امت تو او را می کشند، و اگر می خواهی ، زمینی را که او در آن کشته می شود به تو نشان بدهم ؟ پیغمبر فرمود: آری . آن وقت جبرئیل خود را بر سرزمین کربلا پهن کرد و آن را به پیامبر نشان داد. (159)

بنا به روایتی دیگر: در آن هنگام که نیروی کوفیان جلوی امام (ع ) را گرفتند، امام پرسید: نام این سرزمین چیست ؟ گفتند: کربلا. فرمود: راست گفت پیامبر خدا.

اینجا سرزمین غم و بلاست ! (160)

مورخان نوشته اند: آنگاه امام حسین فرمان داد تا در همان جا با باروبنه بر زمین بگذارند. و آن روز، چهارشنبه اول ، (161) و یا پنجشنبه دوم محرم الحرام سال شصت و یک هجری بوده است . (162) پس از ورود به سرزمین کربلا، امام (ع ) نامه ای به برادرش محمد بن حنفیه و گروهی از بنی هاشم نوشت که چنین آغاز می

شد:

اما بعد، فکاءن الدنیا لم تکن و کاءن الاخره لم تزل (163)

عمر سعد به کربلا وارد می شود!

طبری و دیگران آورده اند: فردای روزی که امام حسین (ع ) در کربلا فرود آمد، عمر بن سعد بن ابی وقاص به فرماندهی چهار هزار سپاهی برای مقابله با آن حضرت از کوفه به همان سرزمین قدم نهاد.

علت اینکه عمر سعد چنین ماءموریتی را پذیرفت این بود که عبیدالله زیاد والی کوفه ، او را به فرماندهی چهار هزار رزمنده کوفی ماءموریت داده بود که برای فرو نشاندن آشوب مردمان دستبی عزیمت کند. زیرا دیلم ، بنای دست اندازی به آنجا را گذاشته و آن را از حیطه اقتدار خلفای اموی بیرون کرده بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه